طلبه امروزی

طلبه امروزی

بررسی ضرورت و ماهیت جنبش نرم افزاری

پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۸۶، ۰۹:۵۷ ب.ظ

حجت الاسلام پیروزمند

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 موضوع مورد بحث در خصوص، «چیستی، ضرورت و مبانی جنبش نرم افزاری» است. ابتدا در خصوص چیستی و چرایی این جنبش، مطالب بیشتری در اختیار شما قرار می گیرد ودر صورت امکان، به مبانی نیز اشارتی خواهد شد. لذا در آغاز به صورت خلاصه، به «چرایی» این جنبش، در قالب یک تحلیل تاریخی، پرداخته می شود و سپس تعریف دقیق تری از آن، ارائه می گردد.
    «جنبش نرم افزاری» بمعنای جنبش تولید علم است. اما چرا به جای «جنبش تولید علم»، به آن جنبش «نرم افزاری»، اطلاق می شود؟ آیا این مقوله، تنها به تولید «علم»، محدود است؟ اینها، سؤالاتی است که پس از تحلیل تاریخی به آن پاسخ دقیق تری داده می شود.
    اگر از «جنبش نرم افزاری» به «جنبش تولید علم»، تعبیر می شود به معنی آن است که تحصیل کردگان، محققان و نخبگان جامعه، نباید صرفاً وارد کننده و مصرف کننده علوم دیگران باشند. لذا باید تدبیری در این خصوص، اندیشیده شود. اصلاً مصرف کننده بودن در علوم دانشگاهی، به معنای ترجمه کتب دیگران و ارائه آن به عنوان مسائل علمی وجدید است. این مسئله درباره حوزویان نیز صدق می کند. چه اینکه در حوزه های مقدس علمیه، اگر صرفاً به دریافت مفاهیم اسلاف گذشته وانتقال آن به نسلهای بعد اکتفا شود، به معنای مصرف کننده بودن و استفاده از ذخیره های قبلی است؛ گرچه این کار نیز باید صورت گیرد و به آن اهتمام ورزیده شود. بخصوص در گذشته، در حوزه علمیّه شیعه تلاشهای خالصانه، عالمانه و مستمرّی برای فهم، احیاء و ترویج فرهنگ ناب اسلام، صورت گرفته است که قطعاً دقت نظرهای آنان، ستودنی و قابل استفاده است. البته این سخن بدین معنا نیست که گذشتگان ، حرف اول و آخر را زده اند ما رسالتی جز انتقال آن معارف به نسلهای بعد نداریم. چون این سخن به معنای خاموشی «نهضت تولید علم» در حوزه است. اگر از این جنبش در حوزه های علمیه نیز یاد می شود بدین معناست که علاوه بر حفظ دستاوردهای علمی گذشته، می توان دستاوردهای علمی جدیدی را متناسب با نیازهای عصر خویش، دنبال نمود.
    
    تبیین ضرورت (چرائی) جنبش، از طریق تحلیل تاریخی
    گذشته از این تعریف اجمالی در خصوص "جنبش نرم افزاری" برای آنکه پاسخ روشن تری به «چرایی» این بحث، داده شود یا به عبارت دیگر نیازمندی و ضرورت این موضوع در این مقطع تاریخی و رابطه آن با انقلاب اسلامی تبیین گردد، ضروری است به یک تحلیل تاریخی از سده های گذشته پرداخته شود. این تحلیل در چند مقطع که مربوط به موضوع بحث ماست، بیان خواهد شد.
    البته این مقاطع تاریخی، کاملاً خط کشی شده نیست، زیرا تحولات علمی، قابل مرزبندی به روز و ساعت نمی باشد. اصولاً تحولات علمی در ظرف تاریخی، بصورت طیف و جریانی است که از یک نقطه آغاز شده و سپس قوت می گیرد. به بیان دیگر این امر، در یک فرآیند اتفاق می افتد. اما اجمالاً برای راحتتر شدن گفتگو پیرامون این بحث برای آن مرز تاریخی، قرار می دهیم وآنرا در چند مقطع بیان می کنیم:
    1 ـ از رنسانس تا قبل از انقلاب مبارک اسلامی
    2 ـ از پیروزی انقلاب تا پایان جنگ در سال 1368
    3 ـ از سال 68 تا 1374
    4ـ از سال 1374 تا سال 1381
    5 ـ از سال 81 به بعد
    
    مقطع اول (از رنسانس تا قبل از انقلاب اسلامی و عدم انفکاک علوم دینی از تجربی)
    دلیل توجه به مقطع قبل از انقلاب، بدان علت است که برای تحلیل تحولات علمی درون کشور، آشنایی با محیطی که صدها سال بر جامعه ما تأثیر گذار بوده است امری ضروری است. در حقیقت به دلیل آنکه شرایط داخلی جامعه (بویژه قبل از انقلاب) به میزان زیادی از شرایط جهانی تأثیر پذیرفته است لذا برای درک شرایط باید جامعه جهانی را بیشتر شناخت. در سده های قبل از رنسانس، کلیسا بر جامعه، حکومت می کرد. در ابتدا تفکیکی بین علوم جدید و قدیم یا علوم دینی وتجربی، وجود نداشت. کلیه علوم،در دل کلیسا تعریف و همه علوم باید به علم اعلی و مبدأ الهی، متصل می شد. به همین دلیل موافقت یا عدم مخالفت علوم آن عصر باید بر اساس اعتقادات مسیحی به اثبات می رسیدتا مورد قبول واقع شود. و این امر ناشی از سیطره سیاسی کلیسای کاتولیک و نگرش علم شناسی بر جامعه آن زمان بود که اصولاً علم باید با علم اعلی یا متافیزیک ، ارتباط داشته باشد. این روند تا مقطعی ادامه یافت که از قرن 17 شروع می شود و در قرن 19 به اوج خود می رسد. از این دوران، به «رنسانس» یا عصر روشنگری یاد می شود. در این زمان به تدریج جامعه علمی ، خود را از سیطره کلیسا و جامعه مذهبی خارج کرد. البته این حرکت در ابتدا به هیچ وجه درصدد دین گریزی نبود. بانیان اولیه عصر روشنگری، افراد موحدی چون نیوتون و .. بودند و شاید بعد مذهبی و معنوی آنان بر بعد علمی ایشان غلبه داشت. اما این جنبه مورد توجه ما نیست. آنچه مهم است اتفاقاتی است که در این زمان رخ داده و مبدأ حرکاتی شده است . از اتفاقاتی که در این مقطع رخ داد فروپاشی اقتدار سیاسی کلیسا وتغییر نگرش علم شناسی در آن زمان بود. علت فروپاشی این اقتدار، مبتنی بر شکل گیری فلسفه های جدید بود.
    
    تکیه بر «عقل خود بنیاد جمعی» شاخصه مهم رنسانس علمی
    به عبارت دیگر عقل گرایی و اندیشه مبتنی بر آن، جای «دین محوری» را و خود اتکائی بشر، جای وابستگی بشر به دین را و اینکه تعالیم الهی باید وضع معشیت را تعیین کند گرفت. «اومانیسم». مبدأ خود اتکایی بشر شد و او احساس کرد اولاً با کمک عقل خویش قادر است به بسیاری از مسائل پاسخ گوید. او به این نتیجه رسیده بود که قبلاً به ظرفیت بهره گیری از عقل به اندازه کافی توجه نشده است و از دیگر سو بشر بایست در این عقل ورزی، مستقل باشد.
    زیرا انسان یک موجود خود اتکاست. این امر، تا دوران مدرن، کاملاً به اوج خود رسید و تفکر تکیه بر«عقل خود بنیاد جمعی»، غلبه پیدا کرد و توانست پشتوانه فکری علم جدید را به وجود آورد.
    تکیه بر عقل خود بنیاد جمعی، بدین معناست که:
    اولاً ـ عقل، «خود بنیاد»، مستقل و خود جوش است و می تواند بدون وابستگی به منبعی دیگر، مسائل خود را حل نماید.
    
    ثانیاً «جمعی» است لذا باید افکار بشری را با هم جمع کرد تا بتوان طرحی نو درانداخت. صورت شکل گیری و تئوریزه شده این نگرش باعث شد رفته رفته مشروعیت کلیسا در سلطه بر جامعه علمی، مورد تردید جدّی قرار گیرد و به تدریج منزوی شود. این حرکت حتی باعث ایجاد یک نوگرایی در جامعه مذهبی مسیحیت گردید. بدین ترتیب گرایشهای پروتستان، به عنوان رقیب تفکرات سنتی کاتولیک، پا به میدان گذاشت؛ گرایشاتی که سعی می کرد همنوائی بیشتری با این نوع تحولات، داشته باشد. البته این بخش را می توان با وضعیت فعلی جامعه خویش نیز تطبیق داد وگفتمانهایی که بین نخبگان زمان ما وجود دارد و برخی مبتنی بر همان تجربه حاکمیت مسیحیت است مشاهده نمود؛ یعنی همان اعتراضات و انتقاداتی که به جامعه مسیحیت وارد می شد در زمان ما به حوزه های علمیه و روحانیت شیعه، وارد می شود. گرچه این نوع رفتارها در زمان کنونی، امری قابل تأمل است. چون بسیاری از انحرافات در تحلیل ها همواره ناشی از بی توجهی به تفاوتهای جامعه مسیحی و جامعه شیعی است.
    
    جایگزینی اندیشه سکولار بجای اندیشه دینی
    در هر حال در این مقطع، اقتدار سیاسی فرو ریخت و علم شناسی جدیدی (که معیار علمیّت نظریه های علمی را در اتصال به مبدأ اعلی نمی دانست) پا به عرصه ظهور گذاشت. در واقع اندیشه سکولار، جایگزین اندیشه دینی شد. «سکولاریزم» بمعنی کنار گذاشتن دین یا به عبارت دیگر، عدم لزوم دخالت دین ـ و نه ضدیّت با آن ـ در عرصه عینی است. این اندیشه در جامعه علمی، کاملاً ریشه دواند و مدعی بود، ضرورتی ندارد تحولات علمی، ربطی به دین داشته باشد بلکه همین اندازه که به عقل و تجربه بشر مربوط است کافی است. چون بشر متکی بر عقل و تجربه، می تواند نیازهای خود را شناسائی و مرتفع سازد. این علم شناسایی، مبدأ ظهور علوم جدید گردید. ظرفیت فکری بشر، مانند فنری که متراکم شده باشد آزاد شد و به همین دلیل است که در قرن نوزدهم، می توان هر 20 سال یکبار شاهد یک تغییر مقیاس در تکنولوژی بود. در حال حاضر، عصر تکنولوژی 20 ساله است. مثلاً عمر صنعت نساجی، تنها 20 سال است و بعد از آن، صنعت نساجی پیشین نمی تواند از قدرت رقابت در عرصه جهانی برخوردار باشدو عملاً باعث ایجاد ضرر می گردد. زیرا مطمئناً تا 20 سال دیگر سبک تکنولوژی تغییر می کند. این امر، محصول همین حرکت است. این اتفاق در غرب رخ داد. اما باید بدانیم به موازات این تغییرات، چه اتفاقی افتاده است؟ این در حالی است که در جامعه ایران، ریشه یک جامعه شیعی و کاملاً مذهبی با آداب و رسوم محلّی، وجود داشته و دارد.
    
    ورود علوم جدید به ایران، آغاز جدائی «حوزه از دانشگاه»
    به تدریج مسئله تجدّد و تجدد خواهی در جامعه ایران از دوران قاجار آغاز شد. «دارالفنون» در این زمان تأسیس گردید و دانشگاهها به عنوان نهادهای تعلیم دهنده و تولید کننده علم که از چنین خاستگاهی برخوردار بودند شروع به ریشه دواندن کردند. این مسئله باعث شد، روحانیت شیعه بعد از دوران صفویه نسبت به نفوذ سیاسی، کاملاً در محدویت قرار گیرد. این محدویت، با ورود موج تجددخواهی در جامعه، خصوصاً با نهادینه شدن دانشگاهها، شکل علمی بخود گرفت وباعث شد عملاً به صورت نوشته یا نانوشته بین حوزه های علمیه و دانشگاهها نوعی تقسیم مسئولیت و جدایی به وجود آید. در حوزه های علمیّه گذشته ، علوم جدید مانند ریاضیات و نجوم وجود داشت. اما با آمدن دانشگاهها، این نوع علوم، به تدریج از حوزه ها رخت بربست وحوزه های علمیه، تنها مسئول پاسخگویی به نیازهای شرعی وحل مسائل اعتقادی و فردی مردم شدند. به تبع پای حوزه، از مسائل سیاسی ـ اجتماعی ، قطع شد؛ از نظر علمی نیز رابطه آنان با مسائل اجتماعی و علوم نیز از بین رفت و دانشگاه، به نهادی پاسخ دهنده به همه نیازهای کارشناسی و تخصصی جامعه بدل گردید.
    بنابراین همان تفکیکی که در رفتار سیاسی و در اندیشه مسیحیت، در دوران رنسانس اتفاق افتاد و کلیسا در پاسخگویی به نیازهای معنوی مردم، محدود شد، به نوعی در جامعه ایران نیز این انفکاک رخ داد. علت هم این بود که سیر علوم جدید به سرعت جای خود را باز کرد. البته ما تحولات تاریخی را از موضع بحث خود یعنی ـ تحولات علمی ـ آن مورد بررسی قرار می دهیم و جنبه های دیگر، مورد نظر نیست.
    
    مقطع دوم (از پیروزی انقلاب تا پایان جنگ در سال 68)
    به هر حال این پدیده مهم ، روی داد و مردم برای تحقق آرمانهای خویش، نظام سیاسی جامعه ایران را متحول ساختند. این تحول در نظام سیاسی، با محوریّت دین و آرمانهای دینی صورت گرفت و باعث شد روحانیت و حوزه های علمیّه نسبت به گذشته، از جایگاه ممتازی برخوردار شوند. در واقع انزوای سیاسی دین و روحانیت، به اقتدار سیاسی تبدیل شد و ایشان توانستند، قدرت را به دست گیرند. اکنون پرسش مهم این بود که اقتدار سیاسی ، چه ارمغانی را به بار خواهد آورد؟ آیا عدالت اجتماعی تحقق پیداخواهد کرد؟ آیا فاصله فقیر وغنی کم خواهد شد؟ آیا توسعه یافتگی به شکل صحیح در جامعه تحقق خواهد یافت؟ و ...
    مدت زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که جنگ تحمیلی آغاز شد. دوران جنگ، شرایط خاص خود را داشت. طبعاًمسئله اصلی کشور، حفظ مرزهای جغرافیایی و بیرون راندن دشمن بود که بحمد الله با سرافرازی، این مسئله به پایان رسید. لذا در این برهه، به دلیل جنگ بسیاری از مسائل، تحت الشعاع قرار گرفت. همه توجهات به این نکته بود که پیروزی چگونه اتفاق می افتد؟ مردم را چگونه باید راضی نگه داشت تا این فشارها را بهتر و راحتتر تحمل کنند؟ ازاینرو به مسائل جدی تر و عمیقتر، فرصت فکر کردن داده نشد.
    
    مقطع سوم (دوران بازسازی وچالش فرهنگ سیاسی ـ اقتصادی در جامعه)
    در سال 68 دوران بازسازی، آغاز شد. بر اثر جنگ، ویرانیهایی به بار آمد و لطمه های اقتصادی فراوانی وارد و زیر ساختهای کشور تخریب شده بود که البته همگی آنها نیاز به بازسازی داشت. به همین دلیل، سازندگی توسعه اقتصادی، محور قرار گرفت. در اینجا یک سئوال مطرح شد که بعدها به تدریج برجسته تر گردید به اینکه «توسعه اقتصادی» با چه روش، مکانیزم و هزینه ای باید انجام شود؟ تبعاً مسئولین نظام اسلامی در این زمان، با یک نیمه ویرانه و منابع محدودی روبرو بودند و باید تصمیم می گرفتند از ظرفیتهای موجود علمی و مقدورات مادی موجود استفاده نمایند. این کار نیز انجام شد و بدین ترتیب، الگوهای اقتصادی جامعه سرمایه داری به تدریج وارد جامعه گردید. علت آن نیز روشن بود؛ زیرا وقتی گردش سرمایه عظیمی در جامعه صورت می گیرد بدون نظم و برنامه نمی توان این کار را انجام داد. بلکه باید کارشناسانه، تصمیم گرفت که منابع مالی از کجا تأمین و چگونه هزینه شود؟ به این سؤالات باید به صورت اقتصادی پاسخ داده می شد. در عین حال یک روحانی یا مسئول ارشد نظام نیز نمی توانست این محاسبات را انجام دهد. چون این مسئله مربوط به بدنه کارشناسی نظام می شد و این بدنه نیز متصل به علومی بود که بصورت وارداتی، در اختیار برنامه ریزان قرار داشت.
    بدین ترتیب، پس از مدتی، آثار سوء فرهنگی در جامعه نمایان و عملاً در این مقطع، مسئله «تهاجم فرهنگی»، مطرح گردید. در مواجهه و مقابله با پیاده شدن الگوهای سرمایه داری، به تدریج فرهنگ اقتصادی جامعه، مورد چالش قرار گرفت. از این رو این مقطع را می توان «مقطع به چالش کشیده شدن فرهنگ اقتصادی جامعه» نامید؛ یعنی یک فرهنگ اقتصادی با تدابیری خاص به وجود آمد و بعضی عکس العمل ها در مقابل آن صورت گرفت. این رویکرد ادامه پیدا کرد و هنوز نیز این چالش وجود دارد.

  • رسول ساکی

پیشرفت

علوم انسانی

طلاب

نظرات  (۱۱)

خبر فوری فوری
مردانگی دو کاندید

لطفا وبلاگ های بروجردی را به من معرفی کنید
باسلام دوست عزیز باز هم از وبت لذت بردم و با اجازه لینک وبت رو رو وبم گذاشتم اگه قابل دونستی تو هم اینکار رو بکن من همونم که بابت جنبش خواسته بودی تبادل کنیم.
یا علی
سلام .. عجب اسم با مسمایی
ممنون ... سعی میکنم با دقت بخونم و بعد نظری داشتم یا سوالی باز هم خدمت می رسم
یا علی
  • خبرگزاری مساجد و هیئات
  • موضع شبکه مساجد و هیئات در انتخابات مجلس هشتم
    موضع رسمی ستاد مردمی نهضت عدالت طلبی در انتخابات مجلس هشتم
  • خبر گزاری مساجد و هیئات
  • برنامه هیئات و مساجد بروجرد در دهه اول محرم الحرام 1429
  • خبرگزاری مساجد و هیئات
  • مرحله دوم ورود شبکه مساجد و هیئات بروجرد به انتخابات مجلس هشتم
    به نظرم خیلی وبلاگ بی خودی درست کردید و این نظرات معلوم نیست از کجا آورده شده
  • مشتاق طهارت
  • بسم الله الرحمن الرحیم
    با سلام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات همه ی عباد به درگاه حضرت حق
    شهادت مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) بر همه ی شیعیان واقعی آن امام همام تسلیت باد.
    با مطلبی راجع به طهارت لسان و تکالیف عباد نسبت به امام عصر (علیه السلام) بروزم
    به این حقیر هم یه سری بزنید.
    اللهم عجل لولیک الفرج

    منتظران را به لب آمد نفس ای شه خوبان تو به فریاد رس
    التماس دعا
    ومن الله التوفیق
  • مهدی منتظری جومندی
  • سلام علیکم

    باامام‌ زمان‌ عج‌اللّه‌ تعالی‌ فرجه‌الشریف‌ در نگاه‌ فرقه‌ گنابادی‌

    به روز هستم
    بهترین مقالات را با نجوم 4 تجربه کنید ...
    لینک دادن به ما فراموش نشه ...

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">