طلبه امروزی

طلبه امروزی
بسم الله الرحمن الرحیم


همه دارند به پابوسی تو می آیند

طبق معمول من بی سر و پا جا ماندم...


  • رسول ساکی
عادی سازی گناه یکی از خصوصیات فرهنگ غربی
یکى از خصوصیات فرهنگ غربى، عادىسازى گناه است؛ گناههاى جنسى را عادى میکنند. امروز این وضعیت در خود غرب به فضاحت کشیده شده؛ اول در انگلیس، بعد هم در بعضى از کشورهاى دیگر و آمریکا. این گناه بزرگِ همجنسبازى شده یک ارزش! به فلان سیاستمدار اعتراض میکنند که چرا او با همجنسبازى مخالف است، یا با همجنسبازها مخالف است! ببینید انحطاط اخلاقى به کجا میرسد. این، فرهنگ غربى است.

فروپاشی خانواده، گسترش مشروبات الکلی و مواد مخدر از دیگر خصوصیات فرهنگ غربی
همچنین فروپاشى خانواده، گسترش مشروبات الکلى، گسترش مواد مخدر.
من سالها پیش - در دههى 30 و 40 - در منطقهى جنوب خراسان، بزرگان و افراد صاحب فکر و پیرمردهائى را دیدم که یادشان بود که انگلیسها چگونه تریاک را با شیوههاى مخصوصى در بین مردم رائج میکردند؛ والّا مردم تریاک کشیدن بلد نبودند؛ این چیزها وجود نداشت. این افراد یادشان بود، سراغ میدادند و خصوصیاتش را میگفتند. با همین روشها بود که مواد مخدر بتدریج در داخل کشور توسعه پیدا کرد. فرهنگ غربى اینجورى است.


تکنولوژی ظاهر فرهنگ غرب و سبک زندگی شهوت آلود باطن فرهنگ غرب
 فرهنگ غربى فقط هواپیما و وسائل آسایش زندگى و وسائل سرعت و سهولت نیست؛ اینها ظواهر فرهنگ غربى است، که تعیینکننده نیست؛ باطن فرهنگ غربى عبارت است از همان سبک زندگى مادىِ شهوتآلودِ گناهآلودِ هویتزدا و ضد معنویت و دشمن معنویت. شرط رسیدن به تمدن اسلامىِ نوین در درجهى اول این است که از تقلید غربى پرهیز شود. ما متأسفانه در طول سالهاى متمادى، یک چیزهائى را عادت کردهایم تقلید کنیم.

لزوم تدریجی بودن ایجاد تغییر در سبک زندگی
 بنده طرفدار این نیستم که حالا در مورد لباس، در مورد مسکن، در مورد سایر چیزها، یکباره یک حرکت جمعى و عمومى انجام بگیرد؛ نه، این کارها باید بتدریج انجام بگیرد؛ دستورى هم نیست؛ اینها فرهنگسازى لازم دارد. همان طور که گفتم، کار نخبگان است، کار فرهنگسازان است. و شما جوانها باید خودتان را براى این آماده کنید؛ این، رسالت اصلى است.

  • رسول ساکی
ضرورت پرهیز تقلید از غرب در سبک زندگی
براى ساختن این بخش از تمدن نوین اسلامى، بشدت باید از تقلید پرهیز کنیم؛ تقلید از آن کسانى که سعى دارند روشهاى زندگى و سبک و سلوک زندگى را به ملتها تحمیل کنند. امروز مظهر کامل و تنها مظهر این زورگوئى و تحمیل، تمدن غربى است. نه اینکه ما بناى دشمنى با غرب و ستیزهگرى با غرب داشته باشیم - این حرف، ناشى از بررسى است - ستیزهگرى و دشمنىِ احساساتى نیست. بعضى بمجرد اینکه اسم غرب و تمدن غرب و شیوههاى غرب و توطئهى غرب و دشمنى غرب مىآید، حمل میکنند بر غربستیزى: آقا، شماها با غرب دشمنید. نه، ما با غرب پدرکشتگىِ آنچنانى نداریم - البته پدرکشتگى داریم! - غرض نداریم. این حرف، بررسىشده است

ضرر و فاجعه تنها خصیت تقلید از غرب در سبک زندگی

 تقلید از غرب براى کشورهائى که این تقلید را براى خودشان روا دانستند و عمل کردند، جز ضرر و فاجعه به بار نیاورده؛ حتّى آن کشورهائى که بظاهر به صنعتى و اختراعى و ثروتى هم رسیدند، اما مقلد بودند. علت این است که فرهنگ غرب، یک فرهنگ مهاجم است. فرهنگ غرب، فرهنگ نابودکنندهى فرهنگهاست. هرجا غربىها وارد شدند، فرهنگهاى بومى را نابود کردند، بنیانهاى اساسىِ اجتماعى را از بین بردند؛ تا آنجائى که توانستند، تاریخ ملتها را تغییر دادند، زبان آنها را تغییر دادند، خط آنها را تغییر دادند. هر جا انگلیسها وارد شدند، زبان مردم بومى را تبدیل کردند به انگلیسى؛ اگر زبان رقیبى وجود داشت، آن را از بین بردند.

  • رسول ساکی
آسیب شناسی برای پیدا کردن علت عدم پیشرفت در سبک زندگی
در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیبشناسى کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟ بنابراین باید آسیب‌شناسى کنیم؛ یعنى توجه به آسیبهائى که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها.

مطرح کردن فهرستی از سوالات سبک زندگی
البته ما اینجا نمیخواهیم مسئله را تمام‌شده فرض کنیم؛ فهرستى مطرح میکنیم:
 چرا فرهنگ کار جمعى در جامعه‌ى ما ضعیف است؟ این یک آسیب است. با اینکه کار جمعى را غربى‌ها به اسم خودشان ثبت کرده‌اند، اما اسلام خیلى قبل از اینها گفته است: «تعاونوا على البرّ و التّقوى»،(1) یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا».(2) یعنى حتّى اعتصام به حبل‌اللّه هم باید دسته‌جمعى باشد؛ «و لا تفرّقوا».(3)

چرا در برخى از بخشهاى کشورمان طلاق زیاد است؟
چرا در برخى از بخشهاى کشورمان روى آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟
چرا در روابط همسایگى‌مان رعایتهاى لازم را نمیکنیم؟
چرا صله‌ى رحم در بین ما ضعیف است؟
چرا در زمینه‌ى فرهنگ رانندگى در خیابان، ما مردمان منضبطى به طور کامل نیستیم؟ این آسیب است. رفت‌وآمد در خیابان، یکى از مسائل ماست؛ مسئله‌ى کوچکى هم نیست، مسئله‌ى اساسى است.
آپارتمان‌نشینى چقدر براى ما ضرورى است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتى دارد که باید آنها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت میکنیم؟
 الگوى تفریح سالم چیست؟
نوع معمارى در جامعه‌ى ما چگونه است؟ ببینید چقدر این مسائل متنوع و فراگیرِ همه‌ى بخشهاى زندگى، داخل در این مقوله‌ى سبک زندگى است؛ در این بخش اصلى و حقیقى و واقعى تمدن، که رفتارهاى ماست. چقدر نوع معمارى کنونى ما متناسب با نیازهاى ماست؟ چقدر عقلانى و منطقى است؟
 طراحى لباسمان چطور؟ مسئله‌ى آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟
آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهاى روزانه، به همدیگر به طور کامل راست میگوئیم؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟
چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟
بعضى‌ها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزى چیست؟ در محیط اجتماعى، برخى‌ها پرخاشگرى‌هاى بى‌مورد میکنند؛ علت پرخاشگرى و بى‌صبرى و نابردبارى در میان بعضى از ماها چیست؟
حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ در رسانه‌ها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟
چقدر به قانون احترام میکنیم؟ علت قانون‌گریزى - که یک بیمارى خطرناکى است - در برخى از مردم چیست؟
وجدان کارى در جامعه چقدر وجود دارد؟
انضباط اجتماعى در جامعه چقدر وجود دارد؟
محکم‌کارى در تولید چقدر وجود دارد؟ تولید کیفى در بخشهاى مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟
چرا برخى از حرفهاى خوب، نظرهاى خوب، ایده‌هاى خوب، در حد رؤیا و حرف باقى میماند؟ که دیدید اشاره کردند.
 چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاه‌هاى ادارى ما کم است؟ هشت ساعت کار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یک ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟
چرا در بین بسیارى از مردم ما مصرف‌گرائى رواج دارد؟ آیا مصرف‌گرائى افتخار است؟ مصرف‌گرائى یعنى اینکه ما هرچه گیر مى‌آوریم، صرف امورى کنیم که جزو ضروریات زندگى ما نیست.
 چه کنیم که ریشه‌ى ربا در جامعه قطع شود؟
چه کنیم که حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعایت شود؟
چه کنیم که طلاق و فروپاشى خانواده، آنچنان که در غرب رائج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟
چه کنیم که زن در جامعه‌ى ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگى‌اش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعى‌اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعى و خانوادگى‌اش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکى‌اش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسى ماست.
حد زاد و ولد در جامعه‌ى ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیمِ زمان‌دار و نیاز به زمان و مقطعى را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت! مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت باز کنید. بعد شما شیر را باز کنى و بروى! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش میدهند که آقا جامعه‌ى ما در آینده‌ى نه چندان دورى، جامعه‌ى پیر خواهد شد؛ این چهره‌ى جوانى که امروز جامعه‌ى ایرانى دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟
 چرا در بعضى از شهرهاى بزرگ، خانه‌هاى مجردى وجود دارد؟ این بیمارى غربى چگونه در جامعه‌ى ما نفوذ کرده است؟
تجمل‌گرائى چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه کار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟
 اینها بخشهاى گوناگونى از مسائل سبک زندگى است، و ده‌ها مسئله از این قبیل وجود دارد؛ که بعضى از اینهائى که من گفتم، مهمتر است. این یک فهرستى است از آن چیزهائى که متن تمدن را تشکیل میدهد. قضاوت درباره‌ى یک تمدن، مبتنى بر اینهاست.
 نمیشود یک تمدن را به صرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت کرد و تحسین کرد؛ در حالى که در داخل آن، این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و زندگى مردم را فرا گرفته. اصل اینهاست؛ آنها ابزارى است براى اینکه این بخش تأمین شود، تا مردم احساس آسایش کنند، با امید زندگى کنند، با امنیت زندگى کنند، پیش بروند، حرکت کنند، تعالى انسانىِ مطلوب پیدا کنند.
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gifسبک زندگی تابع تفسیر و هدف ما از زندگی
رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است: هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که ما براى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد میشود. یک نقطهى اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفى را باید ترسیم کنیم - هدف زندگى را - به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت در این بخشها امکانپذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمیگیرد. حالا آن چیزى که به آن ایمان داریم، میتواند لیبرالیسم باشد، میتواند کاپیتالیسم باشد، میتواند کمونیسم باشد، میتواند فاشیسم باشد، میتواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یک چیزى باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئلهى ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ یک چنین ایمانى باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگى انتخاب خواهد شد

.
  • رسول ساکی
بخش ابزاری و بخش حقیقی دو بخش اصلی تمدن نوین اسلامی
ما اگر پیشرفت همهجانبه را به معناى تمدنسازى نوین اسلامى بگیریم - بالاخره یک مصداق عینى و خارجى براى پیشرفت با مفهوم اسلامى وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامى، ایجاد یک تمدن نوین اسلامى است؛ این محاسبهى درستى است - این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزارى است؛ یک بخش دیگر، بخش متنى و اصلى و اساسى است. به هر دو بخش باید رسید.

تعریف بخش ابزاری تمدن به  پیشرفت
 آن بخش ابزارى چیست؟ بخش ابزارى عبارت است از همین ارزشهائى که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسى و نظامى، اعتبار بینالمللى، تبلیغ و ابزارهاى تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزارى تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبى داشتهایم. کارهاى زیاد و خوبى شده است؛ هم در زمینهى سیاست، هم در زمینهى مسائل علمى، هم در زمینهى مسائل اجتماعى، هم در زمینهى اختراعات - که شما حالا اینجا نمونهاش را ملاحظه کردید و این جوان عزیز براى ما شرح دادند - و از این قبیل، الى ماشاءاللّه در سرتاسر کشور انجام گرفته است. در بخش ابزارى، علىرغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است.

تعریف بخش حقیقی تمدن به سبک زندگی
 اما بخش حقیقى، آن چیزهائى است که متن زندگى ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگى است که عرض کردیم. این، بخش حقیقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئلهى خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزى، تفریحات، مسئلهى خط، مسئلهى زبان، مسئلهى کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهاى که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهاى اصلى تمدن است، که متن زندگى انسان است.

.
  • رسول ساکی

یکى از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامى عبارت است از سبک زندگى کردن، رفتار اجتماعى، شیوهى زیستن - اینها عبارةٌ اخراى یکدیگر است - این یک بُعد مهم است؛ این موضوع را میخواهیم امروز یک قدرى بحث کنیم. ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم - که هدف انسان، رستگارى و فلاح و نجاح است - باید به سبک زندگى اهمیت دهیم؛ اگر به معنویت و رستگارى معنوى اعتقادى هم نداشته باشیم، براى زندگى راحت، زندگى برخوردار از امنیت روانى و اخلاقى، باز پرداختن به سبک زندگى مهم است. بنابراین مسئله، مسئلهى اساسى و مهمى است.


  • رسول ساکی

ما در کشورمان یک تجربه دویست ساله ای داریم که کارنامه روشنی است از جهت عملکرد تزهای روشنفکری غربی در کشور. من احساس می‌کنم که بازخوانی این کارنامه باعث میشود که یک سری نقاط ضعفی مشخص و روشن بشود و آن نقاط ضعف ما را واداشته به اینکه بحث "الگوی پیشرفت اسلامی" در ادبیات انقلاب مطرح بشود.

ادامه مطلب

  • رسول ساکی
بسم الله الرحمن الرحیم

نگاهی اجمالی و انتزاعی به مسئله هجرت

در گذشته ای نه چندان دور یکی از شهرستان های استان در یک دوره همزمان حدود 70 مجتهد مسلم زندگی می کردند تا جایی که مرحوم ملا اسدالله که عصر با شیخ انصاری بوده اند 12 پسر داشته است که 11 نفر آنها مجتهد بوده اند و نام آنها در تاریخ ثبت شده است.

امروز هم یکی از روستاهای استان بیش از 70 طلبه و روحانی به جامعه تقدیم نموده است اما نکته قابل توجه این که با وجود این جمعیت از طلاب و فضلا و همچنین سه مسجد این روستا هیچ روحانی و طلبه ای در این روستا اقامه جماعت نمی کند.

در استان مساجدی نه چندان کمی وجود دارد که روحانی در آنها مستقر نیست و حتی اقامه جماعت در آنها صورت نمی گیرد، این اتفاق در شرایط زمانی رخ داده است که جمعیت خوب و قابل توجهی از طلاب حوزه علمیه قم متعلق به استان می باشد که حاضر نیستند درس و بحث را رها کنند و به شهر و دیار خود هجرت نمایند.

در بحث هجرت طلاب و فضلا به شهرها و روستا ها باید چند موضوع را مورد توجه قرار دارد که اگر عنایت خاصی به این موضوعات شود می توان مدعی بود که زمینه هجرت فضلا از قم به سایر مناطق کشور تا حدودی فراهم گردیده است. در این چند سطر به برخی از این محورها به صورت انتزاعی؛ نه تکاملی نگاهی خواهیم داشت.

چرا که در نگاه تکاملی هجرت یکی از موضوعات انتقال مراحل تحول حوزه های علمیه ی متناسب با انقلاب می باشد که بحثی علمی بوده و مجالی دیگر را طلب می کند که ممکن است از حوصله ی مخاطبان این رسانه خارج باشد اما موقعیت را غنیمت شمرده و به برخی از مسائل اشاره ای اجمالی داشته باشیم.

اولین و مهمترین بخش این موضوع طلاب علوم دینی هستند که نباید به دنبال گوشه گیری و زندگی بی دغدغه باشند. بعضا برخی از فضلا به زندگی یک نواخت در قم عادت کرده اند به گونه ای که سالیان متمادی در حال تحصیل و تهذیب هستند ولی اثری بر زحمات آنها مترتب نیست و در صورتی که با اندوخته های خود به مناطق نیازمند هجرت نمایند زحمات ایشان به بار می نشیند و شاهد آثار و برکات فراوانی در نقطه نقطه ی ایران اسلامی خواهیم بود.

ضلع دیگر این موضوع حوزه های علمیه هستند که نباید طلاب را به دور از اجتماعیات اسلام و نیازمندی های جامعه، تنها و تنها سرگرم درس خواندن کنند و شخصیت آنها را بریده از انقلاب و ادبیات انقلاب تعریف نمایند زیرا بریده دیدن خود از انقلابی که زمینه ساز ظهور حضرت ولی عصر(ارواحنا له الفدا) می باشد برای روحانی افتخار نیست بلکه مایه ی سرافکندگی و ننگ است اما با این حال بعضا در برخی از مدارس استان مشاهده می شود با طلاب علوم دینی در صورتی که وارد موضوعان انقلاب و نیازمندی های جامعه شوند برخورد جدی می شود. همین امر باعث می شود برخی از طلاب توجهی به نیازمندی های جامعه و مردم نداشته باشند. چنین شخصیتی تنها به دنبال گوشه ای خلوت می گردد تا به مسائل فردی خود مشغول باشد.

گفته شد که طلاب باید ایثار نمایند و به مناطق فاقد روحانی هجرت کنند ولی نباید از این موضوع هم غفلت نمود که روحانیون هم مانند سایر مردم جامعه نیازمند مسکن، خوراک، پوشاک و... هستند نمی توان انتظار داشت که عموم جامعه از صبح تا شب به دنبال تأمین مایحتاج زندگی و خانواده خود باشند ولی روحانیت هیچ کدام از احتیاجات خانواده را فراهم نکند.

لذا انتظار می رود مسئولین همانگونه که به فکر نیازهای مادی جامعه هستند به فکر نیازهای معنوی جامعه هم باشند و بخشی از بودجه جامعه را برای تحقق آرمانهای اسلام و انقلاب سوق دهند تا مبلغین بتوانند با خیالی نسبتا آسوده به اقامه عبادات مشغول شوند.

از دیگر موضوعاتی که در بحث حضور روحانیون و مبلغین در مناطق تبلیغی مطرح هست نوع برخورد مسئولین شهری با آنهاست که معمولا در شهرستان ها خود به معظلی قابل توجه تبدیل شده است.

عقب بودن سرعت عمل برخی مسئولین از قافله انقلاب باعث شده است که مطالبه روحانیت جوان و انقلابی را از خود نوعی ناهنجاری تلقی کنند لذا برخورد های انفعالی آنها باعث شده است فضلای حوزه های علمیه در شهر های بزرگ محیط شهرستان ها را برای فعالیت های خود فضایی بسته و نامناسب بدانند.

آخرین موضوعی که در این یادداشت می خواهیم به آن توجه داشته باشین این است که هجرت و تبلیغ یک بحث فردی نیست که افرادی بخواهند به صورت بریده بریده به مناطقی هجرت نمایند تا مشکل کشور حل شود. بلکه شبکه نمودن مساجد و مبلغین و همچنین راه اندازی مجموعه ای برای تولید محتوا و پشتیبانی یکی از نیازهای اساسی هجرت می باشد.

البته ناگفته نماند که معاونت تبلیغ حوزه علمیه قم با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری از سال 1380 اقدام به راه اندازی مجموعه ای با عنوان طرح هجرت نموده است و با تمام مشکلات بودجه ای که دارد امروز مبلغین آن بیش از 3000 منطقه فاقد روحانی را تحت پوشش قرار داده اند. 
  • رسول ساکی

بسمه تعالی

مطرح شدن «بجث الگوی پیشرفت اسلامی» نتیجه بازخوانی کارنامه 200 ساله عملکرد تئوری های روشنفکری در ایران

ورود به بحث های نظری و بازخوانی تحولات گذشته دو راه نقد توسعه غربی

1-       تبین جهت جمهوری اسلامی اولین قدم نقشه راه

2-       تعریف جهت به تبین مبنای حرکت، مراحل حرکت و موضوع انتقال

2/1- تعریف مبنا به «ایده محوری » حرکت و انگیزه از او و به خاطر او بوجود آمده

ü        عدم تغییر مبنا در شرایط زمانی و مکانی مختلف

ü        تغییر مبنا به از بین رفتن حرکت یا انحراف آن

ü        تحقق شاخص های هویت اسلامی مبنای حرکت جمهوری اسلامی ایران

ü        جریان روشنفکری و اسلام سنتی دو مبنای هم عرض مبنای انقلاب اسلامی

ü        تعریف جریان انقلاب اسلامی به 200 سال گذشته ای که علمایی در مقابل فرهنگ مدرن قد علم کردند

2/2- تعریف مراحل حرکت به 5 مرحله«انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، تمدن اسلامی»

ü        تعریف مرحله انقلاب اسلامی به گرفتن اختیارات از کسانی که قائل به مبنا نیستند

ü        تعریف مرحله نظام اسلامی به تعریف اجمالی هویت اسلامی و مستقر شدن جمهوری اسلامی

ü        تعریف مرحله دولت اسلامی به توانمند سازی ساختارها برای برنامه ریزی بر اساس مبنا

ü        توانمند سازی ساختارها برای برنامه ریزی بر اساس مبنا مشکل اصلی مرحله دولت اسلامی

ü        شدن جامعه به اندازه توانمندسازی ساختارها برای برنامه ریزی براساس مبنا

2/3- تعریف موضوع انتفال به میزان ظرفیتی که توان محقق شدن مبنا را در هر مرحله دارد

ü        انتخاب اشتباه موضوع انتقال به معنی ناامید کردن مردم از ادامه راه و از دست دادن زمان

ü        مسئله ولایت فقیه موضوع انتقال مرحله انقلاب اسلامی به نظام اسلامی

ü        در رأس امور بودن جنگ موضوع انتقال مرحله نظام اسلامی به دولت اسلامی

ü        الگوی پیشرفت اسلامی موضوع انتقال مرحله دولت اسلامی به جامعه اسلامی

ü        تعریف شاخص های هویت اسلامی یکی از نیاز های توانمند سازی ساختارها

 

  • رسول ساکی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

«نگاه روشنفکری، نگاه دینی سنتی، نگاه دینی انقلابی» سه ادبیات رایج در جامعه ایران

با توجه به نوع نگاه هایی که در جامعه ی اسلامی ایران وجود دارد در رابطه ی با موضوعات مختلف تحلیل هایی متفاوت هم به عرصه ظهور می رسند که لازم است به صورت اجمالی شناختی در این رابطه ایجاد شود. به جهت کلی نوع نگاه هایی که در سطح کلان به صورت فعال و زنده در تحلیل های کلان جامعه به خود اجازه حضور می دهند عبارتند از «نگاه روشنفکری، نگاه دینی سنتی، نگاه دینی انقلابی»

 

نگاه روشنفکری (دین نمی تواند جامعه را اداره کند)

تحلیل هایی که ادبیات روشنفکری در موضوعات متفاوت ارائه می نماید معمولا مبتنی است بر دانسته های دانشگاهی که با توجه به غربی بودن خاستگاه این دانسته ها و متناسب بودن با نیاز های مادی و آن هم از نوع غربی آن. لذا نباید انتظار داشت پاسخی ایرانی و اسلامی ارائه نماید.

 

 نگاه دینی سنتی (شأن دین دخالت در امور جامعه نیست)

تحلیل هایی که ادبیات سنتی دینی ارائه می نماید با توجه به نگاه خاصی که در حوزه دین و علم دارند و موضوعات را از هم تفکیک کرده و بخشی از آن را در حوزه تئوری پردازی و عمل به دانشگاه واگذار می کند و آن از این جهت است که ورود به برخی از حوزه های تخصصی را شأن علوم دینی نمی داند و همین امر باعث شده است که حجیت علوم دانشگاهی را در همان راستا بپذیرند.

 

نگاه دینی انقلابی (دین می تواند جامعه را اداره کند)

در ادبیات انقلاب از جمله موضوعات مورد توجه این است که نگاه به دین متفاوت است به گونه ای که دین مبنای اداره امور جامعه می باشد و حتی میتوان ساختار های جامعه را مبتنی بر آن طراحی نمود لذا در موضوعات متفاوتی که برای جامعه به وجود می آید تلاش می نماید نگاه خاص و متناسبی به آن ها داشته باشد.

با توجه به سه نگاهی که در جامعه ی نخبگان ایران وجود دارد موضوعات مختلف در بسیاری از موارد از این سه حال خارج نیستند از این جریان خارج نیست موضوعی مانند الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی

 

 خطری که الگوی پیشرفت را تهدید می کند

یکی از خطرهایی که الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی را تهدید می کند نگاه غربی و تفسیر دانشگاهی آن است اما خطر آن زمانی دو چندان می شود که متخصصان دینی با نگاه سنتی عملا حوزه هایی از این الگو را به دانشگاه واگذار می نمایند و مهمتر اینکه حجیت آن را هم تأیید می کنند و از آن طرف هم دانشگاه گر چه افرادی مومن داشته باشد اما به دلیل ضد دین بودن علم آن تفسیری غیر مناسب از بحث الگو به ما ارائه می نماید و در نهایت همان الگویی را که دنیای غرب برای ما پیچیده است اینبار با لعابی اسلامی برای برون رفت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب به کار می گیریم غافل از اینکه مطلوب خود را مطلوب غرب ضد دین تعریف نموده ایم اما این باز از زبان دانشمندان ایرانی و بعضا روحانی!!

با توجه به بحث مطرح شده اصلی ترین مشکلی که بحث الگوی پیشرفت را تهدید می کند غربی معنا کردن آن است چرا که عملا متخصصین دینی سنتی موضوعاتی از این قبیل را در دامن دانشگاه می گذارند و عملا با تعریف شأنی خطرناک در این گونه حوزه ها از خود سلب اختیار می کنند غافل از اینکه دوری نامبارک شکل می گیرد که خواسته های تمدنی ضد دین با سبک و سیاقی زیبا در جامعه محقق می شود.

 

  • رسول ساکی