فرقه تصوف قطعه ای از پازل جنگ نرم دشمن!
بسمه تعالی
اقطاب صوفیه نمایندگان امام زمان(عج) یا غرب؟
امروزه تحرکات و هجمه های ادیان و فرقه های ضاله و انحرافی علیه جهان تشیع به صورت نشر بدعت ها ، خرافه ها ، شبهات ، افکار واندیشه های باطل در میان مسلمین صورت می گیرد ، پیدایش انقلاب با عظمت اسلامی در عصر تسلط همه جانبه غرب ، راهی نو را در مقابل انسان مادی ایجاد کرده است ، این انقلاب شعار تمدن مدرنیته را – که بی نیازی و استغناء از دین و انبیاء الهی بود –را در عمل با بطلان روبرو کرده است . ویژگی های اعتقادی ، اخلاقی ، رفتاری صوفیه موجب توجه ویژه استکبار جهانی به این فرقه ضاله شده و از آنجا که انقلاب شکوهمند اسلامی ایران برگرفته از اصول دینی ومعارف حقه شیعه اثنی عشری می باشد تصوف به عنوان یکی از فرقه های فعال در کشور بخشی از پازل استکبار جهانی در جنگ نرم ، برای انحراف از اصوال اسلامی انقلاب ، نقش ویژه ای را ایفا می کند . امروزه صوفیه برای فریب جوانان خانقاه ها را به نام حسینیه می خوانند ، مع الاسف در این دریای تاریک و طوفانی تبلیغات صوفیان و دراویش ، برخی از جوان های ما فانوس هدایت را پیدا نمی کنند و چند سالی است که فرقه های مختلف و متعدد تصوف که بسیاری از آنها یکدیگر را هم قبول ندارند ، مثل: خاکساری ، نعمت الهی ، گنابادی ، نور بخشی ،ذهبی و امثال ذالک فعالیت های آشکار و وسیعی را برای جذب این دسته از جوانان ایرانی به سوی خانقاه ها سامان داده اند . هرچند که همه فرقه های صوفیه در افکار و انحرافات یکسان نیستند ، اما می توان گفت که وجه اشتراک آنها بر این عقیده است که امر دین را به دو بخش مجزا، تقسیم کرده اند! آنها می گویند : امر شریعت با مراجع تقلید است و امر طریقت یا تربیت روحی و راه و روش عمل صالح با قطب و پیر خانقاه است و باید روح را به آن سپرد تا همچون فقیری دستگیری نماید . اما در یک تقسیم بندی کلی افکار و بدعت های فرقه صوفیه به سه دسته تقسیم می شود: الف: انحرافات و بدعت های اعتقادی ب: انحرافات و بدعت های فقهی ج: انحرافات و بدعت های اخلاقی می توان گفت اساسی تری بخشی که در مورد صوفیه مطرح است جایگاه قطب در دیدگاه آنها و موضوع بیعت کردن با آن می باشد که از شمار بدعتها و انحرافات اعتقادی این فرقه محسوب می شود .بزرگان این فرقه بدون ارائه هیچ سندی مدعی اند که اقطاب تصوف نماینده مجاز از طرف امام معصوم می باشند که برای بیعت و دستگیری خلق معرفی شده اند . شهرام پازوکی صوفی گنابادی،در تبیین جایگاه قطب غلو کرده و مینویسد: قطب و امام هر دو مظهر یک حقیقت و دارای یک معنا و اشاره به یک شخص است! (1) البته از اینگونه سخن ها که دال بر غلو کردن در رابطه با مقام قطب و قدیس سازی قطب است در نوشته ها و گفته های صوفیه بسیار است ، صوفیه مقام بزرگی را که برای اقطاب ، به عنوان بیعت گیرنده تعریف نموده اند آنها را وادار به نوشتن چنین جملاتی نموده است. برای مثال: ملاسلطان گنابادی در سعادت نامه در مورد مقام قطب مینویسد: "چون طالب و مرید اراده حضور (نزد قطب ) نمایند چنین داند که به خدمت پادشاه مقتدری می رود و به بخشش او امیدوار باشد که به یک آن دو عالم را بی سبب به او بخشد و در هنگام ورود (نزد قطب) ، خیال را تنها مشغول صورت شیخ دارد ". (2) وی در ادامه مینویسد: " چون مرید وارد حضور شیخ گردد در کمال فروتنی که شیوه نیازمندان است صورت بر خاک مذلت گزارد و بر شکرانه این نعمت سجده به جای آورد " 3 او همچنین مینگارد: "مقصود از خلقت تو این طاعت و اقتدار است ! بلکه می گوییم ارسال رسل و انزال کتب و زحمت انبیاء و مشقت اولیاء از برای ارادت و اقتداست "(4) لذا اگر امروز اتباع این فرقه در مقابل قطب یا مشایخ دیگر ، سجده می کنند جای تعجب ندارد . به هر حال در این تئوری که زیر بنا و اساس تشکیلات فرقه صوفیه را تشکیل می دهد ، اشکالات و تناقضات بزرگی دیده می شود که در ذیل به چند اشکال اشاره می شود : 1- اصولا چه دلیل عقلی ویا نقلی بر جدایی طریقت و شریعت حداقل در مقام گرفتن و اخذ آنها وجود دارد ؟ 2- به چه حجتی صوفیه در پیکره دین مبین اسلام شکاف ایجاد نمود ه و دین را قسمت قسمت می کنند ؟ با استناد به منابع دینی معتبر شیعیان ، در عصر غیبت امام (عج) باید به علمای ربانی و فقهای بزرگ اسلام رجوع نمایند، چنانچه این مطلب در مقبوله عمربن حنظله آمده است: " و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواء، مطیعا لامر مولاه " در توقیع امام زمان(عج) هم مسئله رجوع به فقهاء مورد تاکید قرار گرفته است : "و اماالحوادث الواقعه فارجعو فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیکم ." (5) و البته این مطلب جدای از صد ها آیه و روایتی است که در تعظیم علمای ربانی و فقهاء در متون دینی ما وارد شده است . علماء و فقهای بزرگ شیعه که در سخت ترین شرایط ، جانانه از کیان اسلام و تشیع دفاع نموده اند و مردم را با کمالات معنوی ، مادی ، فردی و اجتماعی هدایت کرده اند، ملجأ مردم در دوران غیبت می باشند ، بزرگانی چون شیخ مفید ، سید رضی ( گردآورنده نهج البلاغه ) ، سید مرتضی، علامه حلی(که ایرانیان شیعه بودن خود را مدیون او می باشند )، شهید اول ، شهید ثانی ، علامه بحر العلوم، مقدس اردبیلی ، سید ابوالحسن اصفهانی، سید علی قاضی ، ملا حسینعلی همدانی ، شیخ فضل الله نوری ، سید حسن مدرس، آیت الله العظمی بروجردی ، امام خمینی(ره) ، آیت الله میلانی ، آیت الله العظمی گلپایگانی ، آیت الله بهجت ، آیت الله فاضل لنکرانی و ... با وجود هجمه های فراوان، مردم را به پیروی از تعالیم قرآن و سنت اهل بیت (ع) توصیه کرده اند و از صحنه اجتماع خارج نشده اند و در گوشه خانقاه ها نخزیده اند . مضافا اینکه گاهی دستور قطب -که به استناد به منابع معتبر ، چنین منصبی وجود ندارد – با حکم فقیه مخالف بوده و چون حکم فقیه مستند به قران و و روایات معصوم (ع) است لهذا دستور قطب مخالف قرآن و روایات می باشد ! مانند تعارض خمس با عشریه دراویش ، که عشریه دستور قطب است و خمس و زکات دستور صریح قرآن است و حکم فقیه . حال چه باید کرد ؟؟؟ سخن قطب های ساختگی را پذیرفت یا حکم قرآنی فقیه را ؟؟؟
بنابراین به این نتیجه می رسیم که فرقه مقدس مآب متناظر اهل خدعه و نیرنگ، میان مردم ظاهر شده تا با تزهد و ریاکاری عوام فریبانه خود ، مردم را از راه اهل بیت (علیهم السلام) جدا کرده به خود سرگرم سازند! و با ایجاد فرقه سازی و امام تراشی شکاف در پیکره اسلام ناب بوجود آورند و باعث تفرقه و عدم وحدت در جامعه اسلامی و همچنین سبب تضعیف قوای مسلمین شده و با نگرشی سکولاریستی و توصیه به جدایی دین از سیاست و مسائل اجتماعی وانتصاب دین گزینشگر به اسلام ناب محمدی (ص) بدعت دیگری ایجاد کرده و آن را در خانقاه ها رواج می دهند . با بیان این مطالب ، بیشتر به عمق گفته های استفشان شوارتز ( نویسنده و تحلیلگر غربی ) پی می بریم . او فاش می کند که : " بر اساس اسناد محرمانه که در پنتاگون ( وزارت دفاع آمریکا) بررسی شده است ، یکی از هفت هدف دنیای غرب برای موفق شدن در دنیای اسلام ، کمک به بازگشت تصوف به این جوامع است که به عنوان جایگزین و رقیبی برای اسلام رادیکال به شمار می رود ." شوارتز می نویسد : "پلورالیسم میانه رو تصوف ، چه بسا نقش تعیین کننده ای در دوره گذار جهان اسلام داشته باشد"(6 ) . آقای برنارد لوییس هم در کنفرانسی که در بنیاد نیکلسون بر گزار شد به دولت بوش پیشنهاد کرد که برای ارتقاء سطح گفتگو بین آمریکا و دنیای اسلام با شیخ محمود هشام کعبانی ، رهبر بزرگترین گروه صوفیه ، به مذاکره بنشیند . نویسنده آنگاه خصوصیت صوفیه را بررسی کرده و می گوید : " ایران به عنوان یکی از کانون های بزرگ صوفیه در جهان اسلام است ، وی خاطر نشان می کند که بیشتر آثار صوفیه به زبان فارسی است" (7). در ضمن ، شیوه ورود این فرقه در انتخابات 88 ریاست جمهوری و حمایت همه جانبه اقطاب و دراویش از فتنه گران و همچنین شرکت اتباع فرقه در آشوب های اخیر، هماهنگ با رهبرد های دشمنان نظام جمهوری اسلامی بوده است ؛ لهذا عادی دانستن فعالیت های آنها چیزی جز تجاهل و خیانت به اسلام و انقلاب نمی باشد، از این رو برنامه ریزی مسئولین امر، برای مواجهه وکنترل فعالیت های این فرقه امری ضروری به نظر می رسد . البته به مسولین فرهنگی و دست اندر کاران امور مربوطه، پیشنهاد می شود در این گونه از برنامه ریزی ها چند هدف کلی را لحاظ کنند : * مصون سازی جامعه از انحرافات و بدعت های فرقه صوفیه * محدود کردن فعالیت های این فرقه از راه های قانونی * جذب حداکثری پیروان گمراه فرقه به اسلام ناب محمدی (ص) * آشنا نمودن خواص و نخبگان جامعه با روشهای: برگزاری کارگاه های آموزشی در نقد فرقه و ...
فتأمل ....
عبدالرحیم بیرانوند Rahim_1404 @yahoo.com
پی نوشته ها:
1. عرفان ایران، ش ۷، ص۳۴.
2. سعادت نامه، ص162.
3. همان، ص163.
4 . همان، ص138.
5.غیب شیخ طوسی ترجمه ص231 بحارالانوار ج 53 ص 181
6.روزنامه شرق شماره 429 شنبه 15 اسفند 1383
7. فتنه خانقاه، ص16
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.