طبق معمول من بی سر و پا جا ماندم...

- ۴ نظر
- ۱۳ دی ۹۱ ، ۲۲:۰۲
بسمه تعالی
آنچه این سالها در پی عزّت اسلام و بیداری اسلامی، در اهانت به رسول خدا می بینیم تکرار کفرورزی مشرکین صدر اسلام است که شعار قرآنی تبّت یدا أبی لهب را یادآور می شود . شاعر معاصر و مسیحی لبنان جورج شکّور در این شعر این فضا را ترسیم می کند:
سامَ النبیَّ المشرکونَ جمیعَ أنواعِ العذاب
أوصی أبولهبٍ لئیمَهُمُ بفاحشةٍ و عاب
تبّت یدا ... تبّت،أبی لهبٍ و تب
یصلی، سیصلی ناره ذات لهب
و کذاک أغری زوجَه لتطوفَ من بابٍ لِباب
ترمی علی دربِ النبیِّ الشّوکَ ، تبتَکِرُ الصِّعاب
تبّت یدا ... تبّت،أبی لهبٍ و تب
یصلی، سیصلی ناره ذات لهب
حمّالةُ الحطبِ اللعینةُ لم تَکُفَّ عنِ السِباب
و هناکَ صِبیانٌ یَذُرّون الحجارةَ و التُّراب
تبّت یدا ...تبّت، أبی لهبٍ و تب
یصلی، سیصلی ناره ذات لهب
فی وجهِ أتباعِ الرّسولِ ، و ما یصدُّهمُ جواب
والمشرکون یُطاردونَ المسلمینَ و من أناب
تبّت یدا... تبّت، أبی لهبٍ و تب
یصلی، سیصلی ناره ذات لهب
ترجمه شعر:
مشرکان طعم همه گونه عذاب و رنج را به پیامبر چشاندند.
"ابولهب" فرومایگانشان را به کارهای زشت و ناپسند در باره رسول خدا سفارش می کرد
و از همسرش نیز می خواست تا از این در به آن در بشتابد و خار و هیزم بر سر راه پیامبر بگذارد و سختی های مختلف را برای رسول خدا فراهم سازد.
آن زن هیزم کش ملعون از بدگویی و ناسزاگویی به پیامبر اکرم دست بر نمی داشت.
و کودکانی بودند که سنگ و خاک به روی پیروان پیامبر می ریختند و هیچکس جلودارشان نمی شد و مشرکان ، مسلمانان و مؤمنان را تعقیب می کردند تا مجازات کنند.
به گزارش رجانیوز، بیش از دو هفته است که تعدادی از طلاب و روحانیون در اعتراض به حکم سه طلبه ناهی از منکردر حوزه علمیه بروجرد تحصن کرده بودند.
در عملیات شب گذشته که در ساعت 3 نیمه شب و با پوشش کامل انتظامی و توسط بیش از 50 مامور امنیتی و انتظامی انجام شد، تمام طلاب حوزه امام صادق (ع) از حجره هایشان خارج و در حیاط مدرسه به صف شدند و از آنها به تندی پرسش و پاسخ شد.
پس از این پایان بازجویی سرپایی از طلاب، 9 نفر از روحانیون به نام های حجج اسلام رحمت الله معظمی، امین معظمی، رحمانی، رحیم بیرانوند، جهانشاهی، محسن شیرازی، نخعی، حسن زیودار و محمد شاه کرمی بازداشت شدند.
از شب گذشته تاکنون مشخص نشده است که این افراد با حکم چه مرجع قضایی بازداشت شده اند و به چه اتهامی بازداشت شده اند.
گفتنی است روز چهارشنبه 15 شهریور - هیئتی از طرف مرکز آمار وبررسی حوزه علمیه قم در جمع طلاب و روحانیون متحصن در مدرسه امام صادق (علیه السلام) بروجرد حضور یافتند و گفتگو های مفصلی فی مابین دو طرف رد وبدل شده بود.
بسم رب النور
بسم رب العشق
بسم رب الهادی المهدی
آن که شعر و هرچه موسیقی ست
نذر درگاهش
آن که پاکان هنر در پای او سجاده افکندند
بسم رب العشق
آن که حافظ ها و سعدی ها
عشق او و آل او را بر زبان دارند
بسم رب الهادی المهدی
صاحب عصری که عالم وامدار اوست
گرچه دجالان بدآهنگ
گرچه شیطان های بد ترکیب
داردار و واق واق خویش را آواز می گویند
این نه موسیقی ست
این نه شعر و نه ترانه
این همه فحش است
این فضیحت نامه ی صهیون و آمریکاست
بچه های نطفه هایی از لجن روییده در مرداب
بسمه تعالی
روایتی مبنی بر اینکه بزرگان دین بشینن تا مردم چهار دست و پا پای اونها رو ببوسن نه دیدیم نه شنیدیم.
جواب دراویش گنابادی - به تعبیر خودشان فقرا - برای این عمل قطب چیه؟
این یه شبهه است امیدواریم جواب داده بشه، نه اینکه توهین نثارمون بشه!
تصوف به عنوان یکی از فرقه های فعال در کشور بخشی از پازل استکبار جهانی در جنگ نرم ، برای انحراف از اصوال اسلامی انقلاب ، نقش ویژه ای را ایفا می کند . امروزه صوفیه برای فریب جوانان خانقاه ها را به نام حسینیه می خوانند ، مع الاسف در این دریای تاریک و طوفانی تبلیغات صوفیان و دراویش ، برخی از جوان های ما فانوس هدایت را پیدا نمی کنند و چند سالی است که فرقه های مختلف و متعدد تصوف که بسیاری از آنها یکدیگر را هم قبول ندارند ، مثل: خاکساری ، نعمت الهی ، گنابادی ، نور بخشی ،ذهبی و امثال ذالک فعالیت های آشکار و وسیعی را برای جذب این دسته از جوانان ایرانی به سوی خانقاه ها سامان داده اند . هرچند که همه فرقه های صوفیه در افکار و انحرافات یکسان نیستند ، اما می توان گفت که وجه اشتراک آنها بر این عقیده است که امر دین را به دو بخش مجزا، تقسیم کرده اند! آنها می گویند : امر شریعت با مراجع تقلید است و امر طریقت یا تربیت روحی و راه و روش عمل صالح با قطب و پیر خانقاه است و باید روح را به آن سپرد تا همچون فقیری دستگیری نماید .
بسم الله الرحمن الرحیم
مادر شهید گفت: وصیت خودش بود حاج آقا. گفته بود گریه
نکنید. البته ما هرچی داریم از شما، از آقا خمینی داریم. ما وظیفهمان را،
انجام دادیم. من اگر چهار تا پسرم هم میرفتند شهید میشدند وظیفهام بود.
امام
خامنه ای فرمودند: کار بزرگ را شما انجام دادید... یک روزی میرسه خانم که
روز قیامته. آن روز همه دلهره دارند. در حدیث هست که حتی انبیا هم استغاثه
میکنند به درگاه الهی. آن روز این فرزند شهید به دادتان میرسد. آن روز
این صبر شما مثل فرشتهای دستتان را میگیرد.
مادر شهید بغض کرد و گفت: حاج آقا من دعا میکردم شما را در خواب ببینم.
آقا خندید و گفت: ای کاش برای چیز بهتری دعا میکردید. بعد رو کرد به پدر محمدتقی و گفت: شما چه کار میکنید؟ دستتان چی شده؟
پیرمرد گفت: کار نمیکنه، دیگه بازنشسته شده. "دستش هم به خاطر افتادن با موتور شکسته بود"
آقا پرسید: چند سالتان است شما؟
اصغر(برادر شهید) جواب داد متولد 1318 هستند.
رهبر لبخند زد و گفت: همسن هستیم ولی اگر باز هم
برویم توی خیابان همه خواهند گفت شما 10 سال جوانتر هستید... البته برای
موتورسواری سن من و شما یک کم زیاد است.
به پیرمرد نمیآمد که اینقدر با بصیرت باشد. جواب داد: نه حاج آقا صدمه شما از ما بیشتر است، شما هم صدمه جسمی دارید هم صدمه روحی. شما غصه زیاد میخورید.
گزیده ای از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهید عقلایی
منبع:http://farsi.khamenei.ir