طبق معمول من بی سر و پا جا ماندم...
- ۴ نظر
- ۱۳ دی ۹۱ ، ۲۲:۰۲
در گذشته ای نه چندان دور یکی از شهرستان های استان در یک دوره همزمان حدود 70 مجتهد مسلم زندگی می کردند تا جایی که مرحوم ملا اسدالله که عصر با شیخ انصاری بوده اند 12 پسر داشته است که 11 نفر آنها مجتهد بوده اند و نام آنها در تاریخ ثبت شده است.
امروز هم یکی از روستاهای استان بیش از 70 طلبه و روحانی به جامعه تقدیم نموده است اما نکته قابل توجه این که با وجود این جمعیت از طلاب و فضلا و همچنین سه مسجد این روستا هیچ روحانی و طلبه ای در این روستا اقامه جماعت نمی کند.
در استان مساجدی نه چندان کمی وجود دارد که روحانی در آنها مستقر نیست و حتی اقامه جماعت در آنها صورت نمی گیرد، این اتفاق در شرایط زمانی رخ داده است که جمعیت خوب و قابل توجهی از طلاب حوزه علمیه قم متعلق به استان می باشد که حاضر نیستند درس و بحث را رها کنند و به شهر و دیار خود هجرت نمایند.
در بحث هجرت طلاب و فضلا به شهرها و روستا ها باید چند موضوع را مورد توجه قرار دارد که اگر عنایت خاصی به این موضوعات شود می توان مدعی بود که زمینه هجرت فضلا از قم به سایر مناطق کشور تا حدودی فراهم گردیده است. در این چند سطر به برخی از این محورها به صورت انتزاعی؛ نه تکاملی نگاهی خواهیم داشت.
چرا که در نگاه تکاملی هجرت یکی از موضوعات انتقال مراحل تحول حوزه های علمیه ی متناسب با انقلاب می باشد که بحثی علمی بوده و مجالی دیگر را طلب می کند که ممکن است از حوصله ی مخاطبان این رسانه خارج باشد اما موقعیت را غنیمت شمرده و به برخی از مسائل اشاره ای اجمالی داشته باشیم.
اولین و مهمترین بخش این موضوع طلاب علوم دینی هستند که نباید به دنبال گوشه گیری و زندگی بی دغدغه باشند. بعضا برخی از فضلا به زندگی یک نواخت در قم عادت کرده اند به گونه ای که سالیان متمادی در حال تحصیل و تهذیب هستند ولی اثری بر زحمات آنها مترتب نیست و در صورتی که با اندوخته های خود به مناطق نیازمند هجرت نمایند زحمات ایشان به بار می نشیند و شاهد آثار و برکات فراوانی در نقطه نقطه ی ایران اسلامی خواهیم بود.
ضلع دیگر این موضوع حوزه های علمیه هستند که نباید طلاب را به دور از اجتماعیات اسلام و نیازمندی های جامعه، تنها و تنها سرگرم درس خواندن کنند و شخصیت آنها را بریده از انقلاب و ادبیات انقلاب تعریف نمایند زیرا بریده دیدن خود از انقلابی که زمینه ساز ظهور حضرت ولی عصر(ارواحنا له الفدا) می باشد برای روحانی افتخار نیست بلکه مایه ی سرافکندگی و ننگ است اما با این حال بعضا در برخی از مدارس استان مشاهده می شود با طلاب علوم دینی در صورتی که وارد موضوعان انقلاب و نیازمندی های جامعه شوند برخورد جدی می شود. همین امر باعث می شود برخی از طلاب توجهی به نیازمندی های جامعه و مردم نداشته باشند. چنین شخصیتی تنها به دنبال گوشه ای خلوت می گردد تا به مسائل فردی خود مشغول باشد.
گفته شد که طلاب باید ایثار نمایند و به مناطق فاقد روحانی هجرت کنند ولی نباید از این موضوع هم غفلت نمود که روحانیون هم مانند سایر مردم جامعه نیازمند مسکن، خوراک، پوشاک و... هستند نمی توان انتظار داشت که عموم جامعه از صبح تا شب به دنبال تأمین مایحتاج زندگی و خانواده خود باشند ولی روحانیت هیچ کدام از احتیاجات خانواده را فراهم نکند.
لذا انتظار می رود مسئولین همانگونه که به فکر نیازهای مادی جامعه هستند به فکر نیازهای معنوی جامعه هم باشند و بخشی از بودجه جامعه را برای تحقق آرمانهای اسلام و انقلاب سوق دهند تا مبلغین بتوانند با خیالی نسبتا آسوده به اقامه عبادات مشغول شوند.
از دیگر موضوعاتی که در بحث حضور روحانیون و مبلغین در مناطق تبلیغی مطرح هست نوع برخورد مسئولین شهری با آنهاست که معمولا در شهرستان ها خود به معظلی قابل توجه تبدیل شده است.
عقب بودن سرعت عمل برخی مسئولین از قافله انقلاب باعث شده است که مطالبه روحانیت جوان و انقلابی را از خود نوعی ناهنجاری تلقی کنند لذا برخورد های انفعالی آنها باعث شده است فضلای حوزه های علمیه در شهر های بزرگ محیط شهرستان ها را برای فعالیت های خود فضایی بسته و نامناسب بدانند.
آخرین موضوعی که در این یادداشت می خواهیم به آن توجه داشته باشین این است که هجرت و تبلیغ یک بحث فردی نیست که افرادی بخواهند به صورت بریده بریده به مناطقی هجرت نمایند تا مشکل کشور حل شود. بلکه شبکه نمودن مساجد و مبلغین و همچنین راه اندازی مجموعه ای برای تولید محتوا و پشتیبانی یکی از نیازهای اساسی هجرت می باشد.
البته ناگفته نماند که معاونت تبلیغ حوزه علمیه قم با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری از سال 1380 اقدام به راه اندازی مجموعه ای با عنوان طرح هجرت نموده است و با تمام مشکلات بودجه ای که دارد امروز مبلغین آن بیش از 3000 منطقه فاقد روحانی را تحت پوشش قرار داده اند.
بسمه تعالی
مطرح شدن «بجث الگوی پیشرفت اسلامی» نتیجه بازخوانی کارنامه 200 ساله عملکرد تئوری های روشنفکری در ایران
ورود به بحث های نظری و بازخوانی تحولات گذشته دو راه نقد توسعه غربی
1- تبین جهت جمهوری اسلامی اولین قدم نقشه راه
2- تعریف جهت به تبین مبنای حرکت، مراحل حرکت و موضوع انتقال
2/1- تعریف مبنا به «ایده محوری » حرکت و انگیزه از او و به خاطر او بوجود آمده
ü عدم تغییر مبنا در شرایط زمانی و مکانی مختلف
ü تغییر مبنا به از بین رفتن حرکت یا انحراف آن
ü تحقق شاخص های هویت اسلامی مبنای حرکت جمهوری اسلامی ایران
ü جریان روشنفکری و اسلام سنتی دو مبنای هم عرض مبنای انقلاب اسلامی
ü تعریف جریان انقلاب اسلامی به 200 سال گذشته ای که علمایی در مقابل فرهنگ مدرن قد علم کردند
2/2- تعریف مراحل حرکت به 5 مرحله«انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، تمدن اسلامی»
ü تعریف مرحله انقلاب اسلامی به گرفتن اختیارات از کسانی که قائل به مبنا نیستند
ü تعریف مرحله نظام اسلامی به تعریف اجمالی هویت اسلامی و مستقر شدن جمهوری اسلامی
ü تعریف مرحله دولت اسلامی به توانمند سازی ساختارها برای برنامه ریزی بر اساس مبنا
ü توانمند سازی ساختارها برای برنامه ریزی بر اساس مبنا مشکل اصلی مرحله دولت اسلامی
ü شدن جامعه به اندازه توانمندسازی ساختارها برای برنامه ریزی براساس مبنا
2/3- تعریف موضوع انتفال به میزان ظرفیتی که توان محقق شدن مبنا را در هر مرحله دارد
ü انتخاب اشتباه موضوع انتقال به معنی ناامید کردن مردم از ادامه راه و از دست دادن زمان
ü مسئله ولایت فقیه موضوع انتقال مرحله انقلاب اسلامی به نظام اسلامی
ü در رأس امور بودن جنگ موضوع انتقال مرحله نظام اسلامی به دولت اسلامی
ü الگوی پیشرفت اسلامی موضوع انتقال مرحله دولت اسلامی به جامعه اسلامی
ü تعریف شاخص های هویت اسلامی یکی از نیاز های توانمند سازی ساختارها
بسم الله الرحمن الرحیم
«نگاه روشنفکری، نگاه دینی سنتی، نگاه دینی انقلابی» سه ادبیات رایج در جامعه ایران
با توجه به نوع نگاه هایی که در جامعه ی اسلامی ایران وجود دارد در رابطه ی با موضوعات مختلف تحلیل هایی متفاوت هم به عرصه ظهور می رسند که لازم است به صورت اجمالی شناختی در این رابطه ایجاد شود. به جهت کلی نوع نگاه هایی که در سطح کلان به صورت فعال و زنده در تحلیل های کلان جامعه به خود اجازه حضور می دهند عبارتند از «نگاه روشنفکری، نگاه دینی سنتی، نگاه دینی انقلابی»
نگاه روشنفکری (دین نمی تواند جامعه را اداره کند)
تحلیل هایی که ادبیات روشنفکری در موضوعات متفاوت ارائه می نماید معمولا مبتنی است بر دانسته های دانشگاهی که با توجه به غربی بودن خاستگاه این دانسته ها و متناسب بودن با نیاز های مادی و آن هم از نوع غربی آن. لذا نباید انتظار داشت پاسخی ایرانی و اسلامی ارائه نماید.
نگاه دینی سنتی (شأن دین دخالت در امور جامعه نیست)
تحلیل هایی که ادبیات سنتی دینی ارائه می نماید با توجه به نگاه خاصی که در حوزه دین و علم دارند و موضوعات را از هم تفکیک کرده و بخشی از آن را در حوزه تئوری پردازی و عمل به دانشگاه واگذار می کند و آن از این جهت است که ورود به برخی از حوزه های تخصصی را شأن علوم دینی نمی داند و همین امر باعث شده است که حجیت علوم دانشگاهی را در همان راستا بپذیرند.
نگاه دینی انقلابی (دین می تواند جامعه را اداره کند)
در ادبیات انقلاب از جمله موضوعات مورد توجه این است که نگاه به دین متفاوت است به گونه ای که دین مبنای اداره امور جامعه می باشد و حتی میتوان ساختار های جامعه را مبتنی بر آن طراحی نمود لذا در موضوعات متفاوتی که برای جامعه به وجود می آید تلاش می نماید نگاه خاص و متناسبی به آن ها داشته باشد.
با توجه به سه نگاهی که در جامعه ی نخبگان ایران وجود دارد موضوعات مختلف در بسیاری از موارد از این سه حال خارج نیستند از این جریان خارج نیست موضوعی مانند الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی
خطری که الگوی پیشرفت را تهدید می کند
یکی از خطرهایی که الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی را تهدید می کند نگاه غربی و تفسیر دانشگاهی آن است اما خطر آن زمانی دو چندان می شود که متخصصان دینی با نگاه سنتی عملا حوزه هایی از این الگو را به دانشگاه واگذار می نمایند و مهمتر اینکه حجیت آن را هم تأیید می کنند و از آن طرف هم دانشگاه گر چه افرادی مومن داشته باشد اما به دلیل ضد دین بودن علم آن تفسیری غیر مناسب از بحث الگو به ما ارائه می نماید و در نهایت همان الگویی را که دنیای غرب برای ما پیچیده است اینبار با لعابی اسلامی برای برون رفت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب به کار می گیریم غافل از اینکه مطلوب خود را مطلوب غرب ضد دین تعریف نموده ایم اما این باز از زبان دانشمندان ایرانی و بعضا روحانی!!
با توجه به بحث مطرح شده اصلی ترین مشکلی که بحث الگوی پیشرفت را تهدید می کند غربی معنا کردن آن است چرا که عملا متخصصین دینی سنتی موضوعاتی از این قبیل را در دامن دانشگاه می گذارند و عملا با تعریف شأنی خطرناک در این گونه حوزه ها از خود سلب اختیار می کنند غافل از اینکه دوری نامبارک شکل می گیرد که خواسته های تمدنی ضد دین با سبک و سیاقی زیبا در جامعه محقق می شود.