طلبه امروزی

طلبه امروزی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدیریت» ثبت شده است

بسمه تعالی

در ابتدای دهه 1990 م.  زمانی که  سالهای سقوط مارکسیسم خوانده می شود «فوکویاما» ـ سیاستمدار آمریکایی ژاپنی تبار ـ نظریه پایان تاریخ را مطرح نمود و سه سال بعد از مطرح کردن این نظریه در کتابی با عنوان «پایان تاریخ و آخرین انسان» نظریه خود را تشریح نمود.[1]
در حقیقت معنای عرفی این نظریه این است که کاروان تاریخ به سرکردگی آمریکا و کشورهای توسعه یافته با اعتقاد به لیبرال دموکراسی به سمت غایت و هدف خود در حال حرکت است و سایر کشورهای جهان هم به پیروی از آنها وارد این کاروان شده اند.
در فرض پذیرش چنین وضعیتی، انقلاب اسلامی به رهبری شخص امام راحل و به اذن حضرت حجت با اخطار به کاروان الگوهای مدیریت غرب به خاطر تشخیص غلط در شناخت تکامل انسان، مسیر انقلاب را از چنین مدل های اداره ای جدا نمود و  توانایی مدیریت جامعه، توسط اخلاق انبیاء را اعلام نمود.
با تغییر الگوهای مدیریتی در انقلاب بر مبنای اسلام ، آنهم نه در همه ابعاد بلکه تنها در بخشی از بُعد سیاست(نظام ولایت فقیه)، جوامع غربی برای مدیریت خود احساس خطر نمودند.
با احساس خطر غرب از ایجاد الگوی مدیریتی جدید بر مبنای اسلام ده ها کشور دنیا علیه انقلاب اسلامی ایران متحد شدند و از هیچ تلاشی برای حذف فیزیکی صاحبان این الگو دریغ ننمودند.
با گذشت تقریبا یک دهه مبارزه تمام عیار کشورهای غربی، علیه انقلاب، در پوسته جنگ هشت ساله ایران و عراق فکر حذف فیزیکی صاحبان این الگو را از ذهن خود بیرون کرده و  به درگیری در سایر جبهه ها روی آوردند.
و اکنون سی سال است که انقلاب با حفظ آرمانهای محوری خود و در مسیر طراحی الگوهای مدیریتی مطلوب در حال حرکت است و هر روزه دشمنان این انقلاب به اشکال مختلف – مانند عملیات های تروریستسی، طراحی کودتا و انقلاب های مخملی، تحریم ها و ... -  در حال ضربه زدن به این ملت و کشور هستند. اما همچنان استوار به رهبری امام المسلمین حضرت آیت الله خامنه ای در حال حرکت به سمت قله تکامل انسان الهی هستیم و راه همچنان ادامه دارد...


________________________________________
[1] - فوکویاما در اولین سطرهای مقدمه کتابش می نویسد:
من استدلال می کنم که اجماع قابل ملاحظه ای درباره مشروعیت و مقبولیت لیبرال دموکراسی به عنوان نظام حکومتی که در چند سال گذشته در سراسر جهان به وجود آمده، پدیدار گشته و بر ایدئولوژیهای رقیب مانند سلطنت موروثی، فاشیسم واخیرا کمونیسم چیره شده است . به علاوه من استدلال می کنم که لیبرال دموکراسی می تواند نقطه پایان تکامل ایدئولوژیک بشر را بنیاد گذارده و شکل نهایی حکومت انسان باشد وچنین [چیزی] به معنی پایان تاریخ است. (Fukuyama,1992,p.1).
 

  • رسول ساکی

بسم الله الرحمن الرحیم

پیش رفته ترین مبنای مدیریت موجود در دنیای غرب، دموکراسی می باشد که شیفتگان جوامع غربی سنگ آن را به سینه می زنند. در خوش بینانه ترین نگاه، حداقل ضعف آن این است که تخصص ها نادیده گرفته می شود و در صورتی که به زشت ترین رفتار های انسانی و حیوانی هم رأی داده شود خدا هم حق مخالفت با آن را ندارد و اگر فرستاده خدا هم در چنین جامعه ای حاضر شود دارای یک رای می باشد[1].

اما در مدیریت جامعه بر مبنای دین (ولایت فقیه)، اخلاق حمیده محور بوده و دلسوزترین، شجاع ترین، حکیم ترین... افراد جامعه برای مبارزه با استکبار و حمایت از مستضعفین در جایگاه «امامت امت» قرار دارند.

هر حرکت اجتماعی عمیقی دارای مفاهیم ارزشی خاص خود می باشد که لازم است برای تبدیل شدن آن نظام مفاهیم به ادبیات اجتماعی جامعه چاره اندیشی نمود، چرا که اگر مفاهیم ارزشی حرکت های اجتماعی منحل در ادبیات رایج جوامع شود و نخبگان متوجه این موضوع نشوند و به راحتی از کنار آن عبور کنند این خود اولین قدم برای منحل شدن انقلاب ها و حرکت های اجتماعی در مدل های حاکم بر جوامع خواهد بود.

با توجه به اینکه هدف و جنس انقلاب اسلامی با حرکت های اجتماعی دنیا متفاوت است یعنی به جای اینکه انقلابیون به دنبال منافع مادی خود باشند در جهت تحقق اوامر الهی قدم برداشته و مجاهده می نمایند تخبگان آن باید بیش از سایر جوامع بر حفظ ادبیات و مفاهیم ارزشی انقلاب خود دقت به خرج دهند.

اما مشاهده می شود که دست هایی خواسته یا ناخواسته در حذف و تبدیل مفاهیم ارزشی انقلاب نقش آفرینی می کنند. و جای مفاهیم الهی را با مفاهیم نظام توسعه عوض می کنند که در جای خود خطری جدی برای انقلاب محسوب می شود.

به عنوان نمونه اگر به جای مستکبرین، قدرت های جهانی و به جای مستضعفین، قشر های آسیب پذیر قرار گرفت دیگر جایی برای حمایت از مستضعف و مبارزه با استکبار باقی نمی ماند چرا که قدرت های جهانی به خاطر نبوغ و توانایی های خود به این جایگاه رسیده اند و قشر های آسیب پذیر به دلیل بی دست و پایی و بی لیاقتی خود به چنین روزی افتاده اند. با این توصیف همیشه باید در برنامه ریزی های خود قدرتهای جهانی را لحاظ نمود و از روی ترحم به قشر های آسیب پذیر صدقه داد.

رابطه ولایت فقیه و مردم، رابطه امام و امت است یک رابطه دینی است که منتجه آن حرکت در مسیر تکامل الهی است اما برخی از خواص جامعه به بهانه احترام به امام خمینی عظیم الشأن (ره) تلاش نمودند که مفهوم امام و امت را تنها در زمان ولایت امام خمینی (ره) به کار برند و امام خامنه ای را با القابی مانند: آقا و رهبر و ... مورد خطاب قرار دهند.

 



[1] - ناگفته پیداست که در جوامع غربی همین قاعده اشتباه خود را نیز به کار نمی گیرند و تنها موضوعاتی حق تنفس دارند که منافع صاحبان قدرت و ثروت را تأمین می کند.

  • رسول ساکی

بسم الله الرحمن الرحیم

حدودا ۱۲ یا ۱۳ سال پیش وقتی دور هم جمع می شدیم و سعی می کردیم ساعتی از اوقات فراغتمون رو خوش بگذرونیم یکی از کارهایی که انجام می دادیم لطیفه گفتن بود.

به همین خاطر خنده دارترین لطیفه ها رو تو اون جمع تعریف می کردم اما به نشانه بی مزه بودن همه سرشون رو می خاروندن ، به هر زحمتی بود فقط تمومش می کردم و آرزو می کردم«ج م» شروع کنه به تعریف کردن لطیفه های بی مزه و خنده دارش ؛ آره بی مزه چون من که تعریف می کردم کسی نمی خندید اما اون که تعریف می کرد بچه ها از شدت خنده غش می کردن وسط اتاق .

 

 

معمولا تو خوشگذرونی ها همه بچه ها هواسشون به «ج م » بود تا جایی که اگه اون ، تو اینجور مجالس نمیومد بقیه هم انگیزه اومدن نداشتن.

 زمانی که می خواستیم یک کار هیئتی و جدی ؛ مثل برپایی نمایشگاه و یا برگزاری یه مجلس داشته باشیم همه حواس ها متوجه «ع ر» می شد دیگه اینجا نه حرف «ج م» رو خیلی جدی می گرفتیم ، نه برنامه ریزی خودمون رو ؛ اینجا همه منتظر بودن که «ع ر» وارد میدون بشه تا یه برنامه حسابی ریخته بشه.

گاهی وقت ها که سعی می کردیم خودمون رو آدم هایی علمی نشون بدیم تو مباحث علمی ، مستند و مستدل بچه ها به دنبال «ح ش» که یه چند سالی بود طلبه شده بود می گشتن و یه جورایی این اینجور جلسات با حضور ایشون رونق داشت.

 

دیگه الان واسه من قطعی شده که نمیشه به زور کسی رو مدیر کاری کرد البته میشه مسئولیت کاری رو به عهده ی کسی انداخت اما نمیشه اون رو مدیر کرد آخه میدونید:

              مدیریت امری واقعیه و حقیقیه.

  • رسول ساکی

بسم الله الرحمن الرحیم


اگر قلب کسی مریض نباشه و قصد لجاجت هم نداشته باشه، حتما بعضی از موضوعات رو که هیچ عقل سلیمی اونها رو رد نمیکنه ، قبول داره ، اما اگر بنا داشته باشه با هر چیزی که مطرح میشه فقط مخالفت کنه، مثه همون بنده خدایست که خودش رو بخواب زده بود و حتماً می دونید بیدار کردن چنین آدمی به چه معناست !  

حالا شما واسه یه اینجور آدمی هر چی می تونی دلیل بیار! امان از کوچکترین تأثیر. آخه از امروز میگن: نرود میخ استدلال در قلب مریض  این رو گفتم که بعداً کسی نگه؛ آقا نتونستی بعضی ها رو قانع کنی! ملاک قانع شدن همه افراد جامعه نیست! واسه اینکه بعضی ها شبهه عینی دارن نه شبهه ذهنی.

 

یکی از موضوعاتی که هر قلب سالمی اون رو قبول داره ؛ ضرورت یه مدل و روش واسه اداره جامعه است.

پس تو  بحث مدیریت و رهبری جوامع ، قدم اول اینه که یکی جامعه رو اداره کنه. بعید میدونم تو این مرحله کسی حرف و حدیثی داشته باشه.

بنای ما بر اینه که ابتدا از مباحث سلبی شروع کنیم بعد به مباحث اثباتی برسیم. به همین خاطر ابتدا از نقد روش های موجود شروع میکنیم و در نهایت به روش و مدل مطلوب خودمون که اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه است می رسیم.

تو پست های بعدی رو این موضوع بیشتر با هم صحبت می کنیم. امیدوارم این بحث ها ذخیره ای واسه قبر و قیامتمون باشه.

  • رسول ساکی