بسم الله الرحمن الرحیم
تقسیم مراحل حیات انسانی به:«عالم ذر، دنیا، قیامت»
عالم تکوین، به سه دوره «عا لم ذر[1]، تاریخ (دنیا)، قیامت» تقسیم می شود که همه انسانها این دوره ها را طی می کنند.
انسان در عالم ذر، نسبت به ربوبیت خدای متعال، ولایت نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وامیرالمومنین[2] (علیهالسلام) متعهد شده و سپس وارد دنیا میشود.
بعد از ورود به دنیا و گذران زندگی محدودی در این عالم خاکی وارد قیامت خواهد شد تا نسبت به افعال خود در دنیا پاسخگو باشد.
اما بحث اصلی درباره دوره دوم حیات انسانی (دنیا) میباشد که از هبوط[3] حضرت آدم آغاز می شود و تا قیامت هم ادامه دارد.
اختیار؛ عامل محوری در تغییر سرنوشت حیات انسانی
از آنجایی که خداوند متعال آدمی را موجودی دارای اختیار آفرید به نسبت فعل انسان، زمان و مکان او را در دنیا مشخص نمود. پس نمی توان گفت من ناخواسته در این زمان و مکان متولد شدم و این با عدالت سازگار نیست!
بعد از ورود به دنیا در یک زمان و مکان خاص؛ میتوانیم سرنوشت خود را تغییر داده و از دین پدرانمان باز گردیم و یا بر همان باقی بمانیم. کافر یا مسلمان، مسیحی یا یهودی و . . . میتوان به گونهای عمل نمود که له یا علیه هدف خلقت باشد. به عبارتی اعمال انسان در این دنیاست که جایگاه او را در قیامت مشخص خواهد کرد.
حرکت تاریخ به سمت تکامل، بر فرض نفی اعتباری بودن آن
موضوع مهم و محوری در مباحث فلسفه تاریخ این است که بدانیم در چه زمان و مکانی از قرار داریم و رفتار متناسب با توحید چیست؟
نامیدن دوره اول تاریخ به دوره حسی به دلیل حسی بودن «امتحانات، ابتلائات و معجزات» آن دوره
از ابتدای تاریخ تا بعثت نبی مکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) امتحانات، ابتلائات و معجزات از نوع حسی بودهاند. مانند کودکی که نمیتوان در برابر او از منطق و استدلال استفاده نمود و تا هنگامی که خود چیزی را لمس و حس ننماید آثار عینی آن را نمیپذیرد، مردمان این دوره هم ولایت پیامبران الهی را نمیپذیرفتند الا با مشاهده معجزاتی از جنس حس[4]؛ با مشاهده این نوع معجزات، کسانی که مرض در قلب آنها نبود به نبوت پیامبران الهی اعتراف مینمودند و کفار همچنان به کفر خود اصرار میورزیدند.
این دورهی از تاریخ را به دلیل حسی بودن معجزات و امتحانات آن، دوره حسی تاریخ میگویند.
نامیدن دوره دوم تاریخ به دوره عقلانیت به دلیل عقلانی بودن جنس «امتحانات، ابتلائات و معجزات» آن دوره
از بعثت پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تا ظهور حضرت ولیعصر(ارواحنالهالفداء) سنخ معجزات و امتحانات با دوره اول تاریخ متفاوت است[5]؛ به تعبیری در این دوره از تاریخ، غلبه با امتحانات و ابتلائات عقلانی می باشد؛ نه اینکه معجزات حسی به کل از بین می رود[6] بلکه موضوع اصلی جامعه معجزات عقلانی است. لذا به این دوره تاریخ، دوره عقلانیت گفته میشود.
نامیدن دوره سوم تاریخ به دوره شهودی به دلیل شهودی بودن جنس «امتحانات، ابتلائات و معجزات» این دوره
با کمی دقت در روایات عصر ظهور مشاهده میشود این دوره از تاریخ با دوره های قبل متفاوت است، البته نمیتوان تصویر دقیقی از آن دوره ارائه نمود اما آنچه از اخبار و روایات مشاهده میشود این است که: در این دوره از تاریخ موضوعات شهودی بر موضوعات عقلانی و حسی غلبه میکند و از همین باب این دوره را دورهی شهودی می گویند.
[1] - خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ
«به یاد آور زمانی را که پروردگارت از پشت [و صلب] فرزندان آدم، ذریة آنها را بر گرفت و آنان را گواه بر خویشتن ساخت [و فرمود]: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی میدهیم. [چرا چنین کرد؟] برای اینکه در روز رستاخیز نگویید ما از این غافل بودیم.»
در تفسیر این آیه دربارة اینکه عالم ذر چگونه، در کجا و حضور فرزندان آدم ـ علیه السلام ـ چگونه بوده، احادیث و به دنبال آن سخن دانشمندان گوناگون است.
از آیة ذر دو هدف اصلی برای این پیمان به دست میآید:
الف. حجت بر انسانها تمام شود تا در رستاخیز نگویند: ما از موضوع شناخت خدا بیخبر بودیم و لذا کافر شدیم؛ ]أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ[؛
ب. حجت بر انسانها تمام شود تا در رستاخیز نگویند: پدران ما بت پرست بودند و ما هم فرزندان همان پدران هستیم و چارهای جز تبعیت از آنها نداشتیم؛ ]أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ..
[2] - البرهان، ج 3، صص 238 ـ 239 و جهت مطالعة بیشتر ر. ک: التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، چاپ اول، مکتب اعلام، قم، ج 5، صص 26 ـ 30 ؛ روض الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازی تصحیح یاحقی، چاپ دوم، آستان قدس، ج 9، صص 5 ـ 10؛ منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی، چاپ سوم، توحید، قم، ج 2، صص 61 ـ 82.
[3] - «قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ»- ترجمه مشکینی فرمود: همگى (از این مکان به سوى زمین) فرود آیید در حالى که (تا ابد) دشمن یکدیگر خواهید بود، و شما را در روى زمین تا مدت معینى قرار و برخوردارى خواهد بود (و پس از آن به عالم برزخ و سپس به قیامت منتقل مىگردید)
[4] - اژدها شدن عصای حضرت موسی(علیه السلام)، گلستان شدن آتش نمرود برای حضرت ابراهیم(علیه السلام) و شفای بیماران توسط حضرت عیسی(علیه السلام) از قبیل این معجزات می باشد.
[5] - مانند: قرآن کریم که معجزه پیامبر خاتم میباشد و جنس آن از نوع استدلال و عقلانیت است.
فرمود: ما خروج نمى کنیم در زمانى که نمىبینى در آن پنج نفر که معاضد باشند از براى ما، ما داناتریم به وقت خروج (مناقب) ابن شهر آشوب 4/257 258.
- ۶ نظر
- ۳۱ مرداد ۹۱ ، ۱۰:۵۴