طلبه امروزی

طلبه امروزی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی» ثبت شده است

عادی سازی گناه یکی از خصوصیات فرهنگ غربی
یکى از خصوصیات فرهنگ غربى، عادىسازى گناه است؛ گناههاى جنسى را عادى میکنند. امروز این وضعیت در خود غرب به فضاحت کشیده شده؛ اول در انگلیس، بعد هم در بعضى از کشورهاى دیگر و آمریکا. این گناه بزرگِ همجنسبازى شده یک ارزش! به فلان سیاستمدار اعتراض میکنند که چرا او با همجنسبازى مخالف است، یا با همجنسبازها مخالف است! ببینید انحطاط اخلاقى به کجا میرسد. این، فرهنگ غربى است.

فروپاشی خانواده، گسترش مشروبات الکلی و مواد مخدر از دیگر خصوصیات فرهنگ غربی
همچنین فروپاشى خانواده، گسترش مشروبات الکلى، گسترش مواد مخدر.
من سالها پیش - در دههى 30 و 40 - در منطقهى جنوب خراسان، بزرگان و افراد صاحب فکر و پیرمردهائى را دیدم که یادشان بود که انگلیسها چگونه تریاک را با شیوههاى مخصوصى در بین مردم رائج میکردند؛ والّا مردم تریاک کشیدن بلد نبودند؛ این چیزها وجود نداشت. این افراد یادشان بود، سراغ میدادند و خصوصیاتش را میگفتند. با همین روشها بود که مواد مخدر بتدریج در داخل کشور توسعه پیدا کرد. فرهنگ غربى اینجورى است.


تکنولوژی ظاهر فرهنگ غرب و سبک زندگی شهوت آلود باطن فرهنگ غرب
 فرهنگ غربى فقط هواپیما و وسائل آسایش زندگى و وسائل سرعت و سهولت نیست؛ اینها ظواهر فرهنگ غربى است، که تعیینکننده نیست؛ باطن فرهنگ غربى عبارت است از همان سبک زندگى مادىِ شهوتآلودِ گناهآلودِ هویتزدا و ضد معنویت و دشمن معنویت. شرط رسیدن به تمدن اسلامىِ نوین در درجهى اول این است که از تقلید غربى پرهیز شود. ما متأسفانه در طول سالهاى متمادى، یک چیزهائى را عادت کردهایم تقلید کنیم.

لزوم تدریجی بودن ایجاد تغییر در سبک زندگی
 بنده طرفدار این نیستم که حالا در مورد لباس، در مورد مسکن، در مورد سایر چیزها، یکباره یک حرکت جمعى و عمومى انجام بگیرد؛ نه، این کارها باید بتدریج انجام بگیرد؛ دستورى هم نیست؛ اینها فرهنگسازى لازم دارد. همان طور که گفتم، کار نخبگان است، کار فرهنگسازان است. و شما جوانها باید خودتان را براى این آماده کنید؛ این، رسالت اصلى است.

  • رسول ساکی
ضرورت پرهیز تقلید از غرب در سبک زندگی
براى ساختن این بخش از تمدن نوین اسلامى، بشدت باید از تقلید پرهیز کنیم؛ تقلید از آن کسانى که سعى دارند روشهاى زندگى و سبک و سلوک زندگى را به ملتها تحمیل کنند. امروز مظهر کامل و تنها مظهر این زورگوئى و تحمیل، تمدن غربى است. نه اینکه ما بناى دشمنى با غرب و ستیزهگرى با غرب داشته باشیم - این حرف، ناشى از بررسى است - ستیزهگرى و دشمنىِ احساساتى نیست. بعضى بمجرد اینکه اسم غرب و تمدن غرب و شیوههاى غرب و توطئهى غرب و دشمنى غرب مىآید، حمل میکنند بر غربستیزى: آقا، شماها با غرب دشمنید. نه، ما با غرب پدرکشتگىِ آنچنانى نداریم - البته پدرکشتگى داریم! - غرض نداریم. این حرف، بررسىشده است

ضرر و فاجعه تنها خصیت تقلید از غرب در سبک زندگی

 تقلید از غرب براى کشورهائى که این تقلید را براى خودشان روا دانستند و عمل کردند، جز ضرر و فاجعه به بار نیاورده؛ حتّى آن کشورهائى که بظاهر به صنعتى و اختراعى و ثروتى هم رسیدند، اما مقلد بودند. علت این است که فرهنگ غرب، یک فرهنگ مهاجم است. فرهنگ غرب، فرهنگ نابودکنندهى فرهنگهاست. هرجا غربىها وارد شدند، فرهنگهاى بومى را نابود کردند، بنیانهاى اساسىِ اجتماعى را از بین بردند؛ تا آنجائى که توانستند، تاریخ ملتها را تغییر دادند، زبان آنها را تغییر دادند، خط آنها را تغییر دادند. هر جا انگلیسها وارد شدند، زبان مردم بومى را تبدیل کردند به انگلیسى؛ اگر زبان رقیبى وجود داشت، آن را از بین بردند.

  • رسول ساکی
آسیب شناسی برای پیدا کردن علت عدم پیشرفت در سبک زندگی
در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیبشناسى کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟ بنابراین باید آسیب‌شناسى کنیم؛ یعنى توجه به آسیبهائى که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها.

مطرح کردن فهرستی از سوالات سبک زندگی
البته ما اینجا نمیخواهیم مسئله را تمام‌شده فرض کنیم؛ فهرستى مطرح میکنیم:
 چرا فرهنگ کار جمعى در جامعه‌ى ما ضعیف است؟ این یک آسیب است. با اینکه کار جمعى را غربى‌ها به اسم خودشان ثبت کرده‌اند، اما اسلام خیلى قبل از اینها گفته است: «تعاونوا على البرّ و التّقوى»،(1) یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا».(2) یعنى حتّى اعتصام به حبل‌اللّه هم باید دسته‌جمعى باشد؛ «و لا تفرّقوا».(3)

چرا در برخى از بخشهاى کشورمان طلاق زیاد است؟
چرا در برخى از بخشهاى کشورمان روى آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟
چرا در روابط همسایگى‌مان رعایتهاى لازم را نمیکنیم؟
چرا صله‌ى رحم در بین ما ضعیف است؟
چرا در زمینه‌ى فرهنگ رانندگى در خیابان، ما مردمان منضبطى به طور کامل نیستیم؟ این آسیب است. رفت‌وآمد در خیابان، یکى از مسائل ماست؛ مسئله‌ى کوچکى هم نیست، مسئله‌ى اساسى است.
آپارتمان‌نشینى چقدر براى ما ضرورى است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتى دارد که باید آنها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت میکنیم؟
 الگوى تفریح سالم چیست؟
نوع معمارى در جامعه‌ى ما چگونه است؟ ببینید چقدر این مسائل متنوع و فراگیرِ همه‌ى بخشهاى زندگى، داخل در این مقوله‌ى سبک زندگى است؛ در این بخش اصلى و حقیقى و واقعى تمدن، که رفتارهاى ماست. چقدر نوع معمارى کنونى ما متناسب با نیازهاى ماست؟ چقدر عقلانى و منطقى است؟
 طراحى لباسمان چطور؟ مسئله‌ى آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟
آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهاى روزانه، به همدیگر به طور کامل راست میگوئیم؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟
چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟
بعضى‌ها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزى چیست؟ در محیط اجتماعى، برخى‌ها پرخاشگرى‌هاى بى‌مورد میکنند؛ علت پرخاشگرى و بى‌صبرى و نابردبارى در میان بعضى از ماها چیست؟
حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ در رسانه‌ها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟
چقدر به قانون احترام میکنیم؟ علت قانون‌گریزى - که یک بیمارى خطرناکى است - در برخى از مردم چیست؟
وجدان کارى در جامعه چقدر وجود دارد؟
انضباط اجتماعى در جامعه چقدر وجود دارد؟
محکم‌کارى در تولید چقدر وجود دارد؟ تولید کیفى در بخشهاى مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟
چرا برخى از حرفهاى خوب، نظرهاى خوب، ایده‌هاى خوب، در حد رؤیا و حرف باقى میماند؟ که دیدید اشاره کردند.
 چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاه‌هاى ادارى ما کم است؟ هشت ساعت کار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یک ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟
چرا در بین بسیارى از مردم ما مصرف‌گرائى رواج دارد؟ آیا مصرف‌گرائى افتخار است؟ مصرف‌گرائى یعنى اینکه ما هرچه گیر مى‌آوریم، صرف امورى کنیم که جزو ضروریات زندگى ما نیست.
 چه کنیم که ریشه‌ى ربا در جامعه قطع شود؟
چه کنیم که حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعایت شود؟
چه کنیم که طلاق و فروپاشى خانواده، آنچنان که در غرب رائج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟
چه کنیم که زن در جامعه‌ى ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگى‌اش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعى‌اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعى و خانوادگى‌اش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکى‌اش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسى ماست.
حد زاد و ولد در جامعه‌ى ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیمِ زمان‌دار و نیاز به زمان و مقطعى را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت! مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت باز کنید. بعد شما شیر را باز کنى و بروى! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش میدهند که آقا جامعه‌ى ما در آینده‌ى نه چندان دورى، جامعه‌ى پیر خواهد شد؛ این چهره‌ى جوانى که امروز جامعه‌ى ایرانى دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟
 چرا در بعضى از شهرهاى بزرگ، خانه‌هاى مجردى وجود دارد؟ این بیمارى غربى چگونه در جامعه‌ى ما نفوذ کرده است؟
تجمل‌گرائى چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه کار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟
 اینها بخشهاى گوناگونى از مسائل سبک زندگى است، و ده‌ها مسئله از این قبیل وجود دارد؛ که بعضى از اینهائى که من گفتم، مهمتر است. این یک فهرستى است از آن چیزهائى که متن تمدن را تشکیل میدهد. قضاوت درباره‌ى یک تمدن، مبتنى بر اینهاست.
 نمیشود یک تمدن را به صرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت کرد و تحسین کرد؛ در حالى که در داخل آن، این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و زندگى مردم را فرا گرفته. اصل اینهاست؛ آنها ابزارى است براى اینکه این بخش تأمین شود، تا مردم احساس آسایش کنند، با امید زندگى کنند، با امنیت زندگى کنند، پیش بروند، حرکت کنند، تعالى انسانىِ مطلوب پیدا کنند.
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gifسبک زندگی تابع تفسیر و هدف ما از زندگی
رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است: هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که ما براى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد میشود. یک نقطهى اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفى را باید ترسیم کنیم - هدف زندگى را - به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت در این بخشها امکانپذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمیگیرد. حالا آن چیزى که به آن ایمان داریم، میتواند لیبرالیسم باشد، میتواند کاپیتالیسم باشد، میتواند کمونیسم باشد، میتواند فاشیسم باشد، میتواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یک چیزى باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئلهى ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ یک چنین ایمانى باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگى انتخاب خواهد شد

.
  • رسول ساکی
بخش ابزاری و بخش حقیقی دو بخش اصلی تمدن نوین اسلامی
ما اگر پیشرفت همهجانبه را به معناى تمدنسازى نوین اسلامى بگیریم - بالاخره یک مصداق عینى و خارجى براى پیشرفت با مفهوم اسلامى وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامى، ایجاد یک تمدن نوین اسلامى است؛ این محاسبهى درستى است - این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزارى است؛ یک بخش دیگر، بخش متنى و اصلى و اساسى است. به هر دو بخش باید رسید.

تعریف بخش ابزاری تمدن به  پیشرفت
 آن بخش ابزارى چیست؟ بخش ابزارى عبارت است از همین ارزشهائى که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسى و نظامى، اعتبار بینالمللى، تبلیغ و ابزارهاى تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزارى تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبى داشتهایم. کارهاى زیاد و خوبى شده است؛ هم در زمینهى سیاست، هم در زمینهى مسائل علمى، هم در زمینهى مسائل اجتماعى، هم در زمینهى اختراعات - که شما حالا اینجا نمونهاش را ملاحظه کردید و این جوان عزیز براى ما شرح دادند - و از این قبیل، الى ماشاءاللّه در سرتاسر کشور انجام گرفته است. در بخش ابزارى، علىرغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است.

تعریف بخش حقیقی تمدن به سبک زندگی
 اما بخش حقیقى، آن چیزهائى است که متن زندگى ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگى است که عرض کردیم. این، بخش حقیقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئلهى خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزى، تفریحات، مسئلهى خط، مسئلهى زبان، مسئلهى کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهاى که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهاى اصلى تمدن است، که متن زندگى انسان است.

.
  • رسول ساکی

یکى از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامى عبارت است از سبک زندگى کردن، رفتار اجتماعى، شیوهى زیستن - اینها عبارةٌ اخراى یکدیگر است - این یک بُعد مهم است؛ این موضوع را میخواهیم امروز یک قدرى بحث کنیم. ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم - که هدف انسان، رستگارى و فلاح و نجاح است - باید به سبک زندگى اهمیت دهیم؛ اگر به معنویت و رستگارى معنوى اعتقادى هم نداشته باشیم، براى زندگى راحت، زندگى برخوردار از امنیت روانى و اخلاقى، باز پرداختن به سبک زندگى مهم است. بنابراین مسئله، مسئلهى اساسى و مهمى است.


  • رسول ساکی

بسم الله الرحمن الرحیم

سال  ۱۳۷۹ ایران ؛  شهر نسبتا کوچیک خودمون ؛ حوزه علمیه و من طلبه شدم. باید نوع زندگی کردنم با بقیه متفاوت باشه که هست ، آرامش درونیم به شدت افزایش یافته ، به شکلی که تحمل اشتباهات دیگران و گذشتن از حق شخصی خودم واسم خیلی راحته ، در کل زندگی فردی من دچاره یک تحول بزرگ شده و این احساس در من وجود داشت!

دیگه تو مسجد تریبون داشتم و خیلی راحت یقینیات خودم رو می تونستم در غالب کلاس آموزشی، سخنرانی بعداز دعا و هزار بهانه دیگه واسه بچه های هیئت و مسجد بگم و اونها هم گوش کنن- و البته بندگان خدا یه جورایی مجبور بودن گوش بدن و علنی اعتراض نکنن-  این روند ادامه داشت تا جایی که گاهی شب ها دو و حتی سه جلسه هم صحبت می کردم.

نیمه اول از سال دوم طلبگیم بود که احساس کردم طلبگی اون چیزی نبود که می خواستم!!! البته همه ی اون چیزی که می خواستم نبود. بعضی از طلبه ها حتی اونهایی که تو پایه های بالاتر ما و باصطلاح دارای کمالات اخلاقی بالابودن فقط درس می خونند ، درس می خونند و درس می خونند!! و این اون چیزی نبود که باید باشه!

اگه اشتباه نکنم تو یکی از جلسات اخلاق بود که شنیدم اگه طلاب دست به دست هم بدن می تونن یه شهر و حتی کشور رو آباد کنن؛ بهترین حرکت رو تو اون برهه ، انجام فعالیت های مذهبی انقلابی تو خود حوزه علمیه شهر دیدم ، به همین خاطر وارد دفتر تبلیغات حوزه شدم و بعداز یکی دو ماه مسئولیت تبلیغات حوزه علمیه شهر رو به عهده گرفتم.

روزی که این مسئولیت رو به من دادن ، مثه کسی که ریاست دانشگاه آزاد کل کشور رو به عهده گرفته؛ - البته این یه جمله سیاسی نیست - وارد اتاق تبلیغات شدم کفشهام رو آوردم داخل و درب اتاق رو قفل کردم و تقریبا چند ساعتی تو فکر رفتم که تو این جایگاه چه کارهایی میشه انجام داد!!!

با همکاری بعضی از بچه های باانگیزه ، کار رو از پر شور کردن مراسمات مختلف شروع و به سمت راه اندازی یک نشریه ی داخلی حرکت کردیم.؛ نشریه ای که با ارائه مطالب خاص بتونه تو نوع رفتار طلبه های  حوزه علمیه - البته حوزه ای که فقط مقدمات رو اونجا می خوندن - موثر باشه و طلبه ها رو به سمت فعالیت های اجتماعی سوق بده ، اینجا من از نیوتن سبقت گرفتم و سیب دوم هم رو سرم افتاد و

فهمیدم طلبگی نیمی از راه بود و ادامه راه اینجاست.

  • رسول ساکی
اخلاق تاریخی به معنای حمایت از اخلاق حمیده تا پای جان و ریخته

شدن خون خود برای حفظ آن اخلاق

  • رسول ساکی