طلبه امروزی

طلبه امروزی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشگاه» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

«نگاه روشنفکری، نگاه دینی سنتی، نگاه دینی انقلابی» سه ادبیات رایج در جامعه ایران

با توجه به نوع نگاه هایی که در جامعه ی اسلامی ایران وجود دارد در رابطه ی با موضوعات مختلف تحلیل هایی متفاوت هم به عرصه ظهور می رسند که لازم است به صورت اجمالی شناختی در این رابطه ایجاد شود. به جهت کلی نوع نگاه هایی که در سطح کلان به صورت فعال و زنده در تحلیل های کلان جامعه به خود اجازه حضور می دهند عبارتند از «نگاه روشنفکری، نگاه دینی سنتی، نگاه دینی انقلابی»

 

نگاه روشنفکری (دین نمی تواند جامعه را اداره کند)

تحلیل هایی که ادبیات روشنفکری در موضوعات متفاوت ارائه می نماید معمولا مبتنی است بر دانسته های دانشگاهی که با توجه به غربی بودن خاستگاه این دانسته ها و متناسب بودن با نیاز های مادی و آن هم از نوع غربی آن. لذا نباید انتظار داشت پاسخی ایرانی و اسلامی ارائه نماید.

 

 نگاه دینی سنتی (شأن دین دخالت در امور جامعه نیست)

تحلیل هایی که ادبیات سنتی دینی ارائه می نماید با توجه به نگاه خاصی که در حوزه دین و علم دارند و موضوعات را از هم تفکیک کرده و بخشی از آن را در حوزه تئوری پردازی و عمل به دانشگاه واگذار می کند و آن از این جهت است که ورود به برخی از حوزه های تخصصی را شأن علوم دینی نمی داند و همین امر باعث شده است که حجیت علوم دانشگاهی را در همان راستا بپذیرند.

 

نگاه دینی انقلابی (دین می تواند جامعه را اداره کند)

در ادبیات انقلاب از جمله موضوعات مورد توجه این است که نگاه به دین متفاوت است به گونه ای که دین مبنای اداره امور جامعه می باشد و حتی میتوان ساختار های جامعه را مبتنی بر آن طراحی نمود لذا در موضوعات متفاوتی که برای جامعه به وجود می آید تلاش می نماید نگاه خاص و متناسبی به آن ها داشته باشد.

با توجه به سه نگاهی که در جامعه ی نخبگان ایران وجود دارد موضوعات مختلف در بسیاری از موارد از این سه حال خارج نیستند از این جریان خارج نیست موضوعی مانند الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی

 

 خطری که الگوی پیشرفت را تهدید می کند

یکی از خطرهایی که الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی را تهدید می کند نگاه غربی و تفسیر دانشگاهی آن است اما خطر آن زمانی دو چندان می شود که متخصصان دینی با نگاه سنتی عملا حوزه هایی از این الگو را به دانشگاه واگذار می نمایند و مهمتر اینکه حجیت آن را هم تأیید می کنند و از آن طرف هم دانشگاه گر چه افرادی مومن داشته باشد اما به دلیل ضد دین بودن علم آن تفسیری غیر مناسب از بحث الگو به ما ارائه می نماید و در نهایت همان الگویی را که دنیای غرب برای ما پیچیده است اینبار با لعابی اسلامی برای برون رفت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب به کار می گیریم غافل از اینکه مطلوب خود را مطلوب غرب ضد دین تعریف نموده ایم اما این باز از زبان دانشمندان ایرانی و بعضا روحانی!!

با توجه به بحث مطرح شده اصلی ترین مشکلی که بحث الگوی پیشرفت را تهدید می کند غربی معنا کردن آن است چرا که عملا متخصصین دینی سنتی موضوعاتی از این قبیل را در دامن دانشگاه می گذارند و عملا با تعریف شأنی خطرناک در این گونه حوزه ها از خود سلب اختیار می کنند غافل از اینکه دوری نامبارک شکل می گیرد که خواسته های تمدنی ضد دین با سبک و سیاقی زیبا در جامعه محقق می شود.

 

  • رسول ساکی

بسم الله الرحمن الرحیم

سال  ۱۳۷۹ ایران ؛  شهر نسبتا کوچیک خودمون ؛ حوزه علمیه و من طلبه شدم. باید نوع زندگی کردنم با بقیه متفاوت باشه که هست ، آرامش درونیم به شدت افزایش یافته ، به شکلی که تحمل اشتباهات دیگران و گذشتن از حق شخصی خودم واسم خیلی راحته ، در کل زندگی فردی من دچاره یک تحول بزرگ شده و این احساس در من وجود داشت!

دیگه تو مسجد تریبون داشتم و خیلی راحت یقینیات خودم رو می تونستم در غالب کلاس آموزشی، سخنرانی بعداز دعا و هزار بهانه دیگه واسه بچه های هیئت و مسجد بگم و اونها هم گوش کنن- و البته بندگان خدا یه جورایی مجبور بودن گوش بدن و علنی اعتراض نکنن-  این روند ادامه داشت تا جایی که گاهی شب ها دو و حتی سه جلسه هم صحبت می کردم.

نیمه اول از سال دوم طلبگیم بود که احساس کردم طلبگی اون چیزی نبود که می خواستم!!! البته همه ی اون چیزی که می خواستم نبود. بعضی از طلبه ها حتی اونهایی که تو پایه های بالاتر ما و باصطلاح دارای کمالات اخلاقی بالابودن فقط درس می خونند ، درس می خونند و درس می خونند!! و این اون چیزی نبود که باید باشه!

اگه اشتباه نکنم تو یکی از جلسات اخلاق بود که شنیدم اگه طلاب دست به دست هم بدن می تونن یه شهر و حتی کشور رو آباد کنن؛ بهترین حرکت رو تو اون برهه ، انجام فعالیت های مذهبی انقلابی تو خود حوزه علمیه شهر دیدم ، به همین خاطر وارد دفتر تبلیغات حوزه شدم و بعداز یکی دو ماه مسئولیت تبلیغات حوزه علمیه شهر رو به عهده گرفتم.

روزی که این مسئولیت رو به من دادن ، مثه کسی که ریاست دانشگاه آزاد کل کشور رو به عهده گرفته؛ - البته این یه جمله سیاسی نیست - وارد اتاق تبلیغات شدم کفشهام رو آوردم داخل و درب اتاق رو قفل کردم و تقریبا چند ساعتی تو فکر رفتم که تو این جایگاه چه کارهایی میشه انجام داد!!!

با همکاری بعضی از بچه های باانگیزه ، کار رو از پر شور کردن مراسمات مختلف شروع و به سمت راه اندازی یک نشریه ی داخلی حرکت کردیم.؛ نشریه ای که با ارائه مطالب خاص بتونه تو نوع رفتار طلبه های  حوزه علمیه - البته حوزه ای که فقط مقدمات رو اونجا می خوندن - موثر باشه و طلبه ها رو به سمت فعالیت های اجتماعی سوق بده ، اینجا من از نیوتن سبقت گرفتم و سیب دوم هم رو سرم افتاد و

فهمیدم طلبگی نیمی از راه بود و ادامه راه اینجاست.

  • رسول ساکی