طلبه امروزی

طلبه امروزی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خمینی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مادر شهید گفت: وصیت خودش بود حاج آقا. گفته بود گریه نکنید. البته ما هرچی داریم از شما، از آقا خمینی داریم. ما وظیفه‌مان را، انجام دادیم. من اگر چهار تا پسرم هم می‌رفتند شهید می‌شدند وظیفه‌ام بود.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/10489/A/13890806_0510489.jpg
امام خامنه ای فرمودند: کار بزرگ را شما انجام دادید... یک روزی می‌رسه خانم که روز قیامته. آن روز همه دلهره دارند. در حدیث هست که حتی انبیا هم استغاثه می‌کنند به درگاه الهی. آن روز این فرزند شهید به دادتان می‌رسد. آن روز این صبر شما مثل فرشته‌ای دستتان را می‌گیرد.

مادر شهید بغض کرد و گفت: حاج آقا من دعا می‌کردم شما را در خواب ببینم.

آقا خندید و گفت: ای کاش برای چیز بهتری دعا می‌کردید. بعد رو کرد به پدر محمدتقی و گفت: شما چه کار می‌کنید؟ دستتان چی شده؟

 پیرمرد گفت: کار نمی‌کنه، دیگه بازنشسته شده. "دستش هم به خاطر افتادن با موتور شکسته بود" 

 آقا پرسید: چند سالتان است شما؟

 اصغر(برادر شهید) جواب داد متولد 1318 هستند.

 رهبر لبخند زد و گفت: هم‌سن هستیم ولی اگر باز هم برویم توی خیابان همه خواهند گفت شما 10 سال جوان‌تر هستید... البته برای موتورسواری سن من و شما یک کم زیاد است.

به پیرمرد نمی‌آمد که اینقدر با بصیرت باشد. جواب داد: نه حاج آقا صدمه شما از ما بیشتر است، شما هم صدمه جسمی دارید هم صدمه روحی. شما غصه زیاد می‌خورید.

گزیده ای از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهید عقلایی

منبع:http://farsi.khamenei.ir

  • رسول ساکی